قول دادن
I vowed to make a change
من قول دادم که تغییری ایجاد کنم.
من قول دادم که تغییری ایجاد کنم.
تعهد یا قول یا یادآور ی کردن
Example
South korea president In vowed On Monday To use his last months in office to press a diplomatic breakthrough With north Korea
ریس جمهور کره جنوبی در روز دوشنبه خاطر نشان کردند که در ماه های آخر ریس جمهورش همه سعی شو برای پیشرفت diplomatic با کره شمالی به کار بگیره
... [مشاهده متن کامل]
ریس جمهور کره جنوبی در روز دوشنبه خاطر نشان کردند که در ماه های آخر ریس جمهورش همه سعی شو برای پیشرفت diplomatic با کره شمالی به کار بگیره
... [مشاهده متن کامل]
قسم خوردن
قسم خوردن