فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: vouchsafes, vouchsafing, vouchsafed
حالات: vouchsafes, vouchsafing, vouchsafed
• : تعریف: to grant or give with condescension or as a special favor.
• مشابه: concede, grant
• مشابه: concede, grant
- At long last, the company president vouchsafed us fifteen minutes of his precious time to air our grievances.
[ترجمه گوگل] در نهایت، رئیس شرکت پانزده دقیقه از وقت گرانبهای خود را به ما ضمانت کرد تا شکایات خود را بیان کنیم
[ترجمه ترگمان] بالاخره رئیس شرکت به ما پانزده دقیقه مهلت داد تا grievances را به دست آوریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] بالاخره رئیس شرکت به ما پانزده دقیقه مهلت داد تا grievances را به دست آوریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید