voucher

/ˈvaʊt͡ʃər//ˈvaʊt͡ʃə/

معنی: ضامن، هزینه، مدرک، دستاویز، گواه، سند خرج، تضمین کننده، سند، شاهد، شهادت دادن
معانی دیگر: ضمانت کننده، پایندان، مصدق

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a document that serves to prove, certify, or authorize, such as a receipt or an authorization to pay.
مشابه: warrant

(2) تعریف: one that provides evidence, proof, or verification, as for the truth of a statement.

جمله های نمونه

1. The voucher can be used at most major supermarkets.
[ترجمه گوگل]کوپن را می توان در اکثر سوپرمارکت های بزرگ استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]این voucher را می توان در اغلب سوپرمارکت ها به کار برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This discount voucher entitles you to 10% off your next purchase.
[ترجمه Fateme] با این بن در خرید بعدی تا ده درصد تخفیف به شما اعطا میشود
|
[ترجمه گوگل]این کوپن تخفیف به شما این حق را می دهد که از 10٪ تخفیف برای خرید بعدی خود برخوردار شوید
[ترجمه ترگمان]این تخفیف تخفیف شما را به ۱۰ % از خرید بعدی شما می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This voucher can be redeemed at any of our branches.
[ترجمه سوسن] این بن خرید میتواند در تمامی شعب ما خرج شود.
|
[ترجمه Fateme] این کوپن در تمامی شعب ما قابل نقد شدن است
|
[ترجمه گوگل]این کوپن را می توان در هر یک از شعب ما بازخرید کرد
[ترجمه ترگمان]این voucher به هر کدام از شاخه های ما رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. a Marks and Spencer's gift voucher/token .
[ترجمه گوگل]کوپن/ژتون هدیه مارک و اسپنسر
[ترجمه ترگمان]یه هدیه به اسم \"مارکز\" و یه هدیه به اسم \"اسپنسر\" ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The voucher is valid between July and December and entitles you to 10% off all overseas flights.
[ترجمه سوسن] این کوپن بین ماه های جولای تا دسامبر معتبر است و به شما حق استفاده از 10% تخفیف روی همه پروازهای خارجی را می دهد.
|
[ترجمه گوگل]این کوپن بین ماه های جولای و دسامبر معتبر است و به شما این حق را می دهد که از 10٪ تخفیف برای تمام پروازهای خارجی برخوردار شوید
[ترجمه ترگمان]این سند بین ماه های ژوئیه و دسامبر معتبر است و شما را مجاز به خروج از تمام پروازه ای خارج از کشور می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I got a credit voucher for £30.
[ترجمه گوگل]من یک کوپن اعتباری به قیمت 30 پوند گرفتم
[ترجمه ترگمان]من یک کارت اعتباری برای ۳۰ پوند دریافت کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. First prize is a £1000 travel voucher.
[ترجمه گوگل]جایزه اول یک کوپن مسافرتی 1000 پوندی است
[ترجمه ترگمان]جایزه اول ۱۰۰۰ پوند سند مسافرتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The government should run a voucher system.
[ترجمه گوگل]دولت باید یک سیستم کوپن راه اندازی کند
[ترجمه ترگمان]دولت باید یک سیستم voucher را اجرا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The voucher proposal has been adamantly opposed by teachers unions as a scheme that would weaken public schools.
[ترجمه گوگل]پیشنهاد کوپن به‌عنوان طرحی که مدارس دولتی را تضعیف می‌کند، شدیداً توسط اتحادیه‌های معلمان مخالفت شده است
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد voucher به شدت با اتحادیه های معلمان مخالف است، به عنوان طرحی که مدارس دولتی را تضعیف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The optician will mark your voucher with a letter-code.
[ترجمه گوگل]بینایی‌شناس کوپن شما را با یک کد حرف علامت‌گذاری می‌کند
[ترجمه ترگمان]The، voucher رو با یک رمز نشون می ده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His crackdown on asylum seekers and his humiliating voucher system are reprehensible.
[ترجمه گوگل]سرکوب پناهجویان و سیستم کوپن تحقیرآمیز او مذموم است
[ترجمه ترگمان]سختگیری او به پناهجویان و سیستم voucher humiliating قابل سرزنش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Julia's voucher system seemed to work very well.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید سیستم کوپن جولیا بسیار خوب کار می کند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که سیستم voucher جولیا خیلی خوب کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. While in Kurunagala Ellis also established a cattle voucher system whereby headmen had to certify all sales of cattle.
[ترجمه گوگل]در زمانی که الیس در کوروناگالا بود، همچنین یک سیستم کوپن گاو ایجاد کرد که به موجب آن سرپرستان باید تمام فروش گاو را تأیید می کردند
[ترجمه ترگمان]در حالی که در Kurunagala الیس یک سیستم voucher گاو تاسیس کرد که در آن headmen مجبور بود همه فروش احشام را تضمین کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Second was from Packaging who wins a £10 voucher.
[ترجمه گوگل]دومی از Packaging بود که برنده کوپن 10 پوندی شد
[ترجمه ترگمان]دومی از بسته بندی بود که ۱۰ پوند برنده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ضامن (اسم)
sponsor, guarantor, bondsman, surety, bailsman, security, guarantee, latch, depositary, voucher, warranter, warrantor

هزینه (اسم)
expenditure, tab, charge, cost, outgo, disbursement, expense, outlay, toll, voucher

مدرک (اسم)
proof, document, evidence, lead, testimony, witness, record, clue, voucher, muniment

دستاویز (اسم)
excuse, document, pretext, voucher

گواه (اسم)
proof, evidence, witness, testifier, voucher, warranter

سند خرج (اسم)
voucher

تضمین کننده (اسم)
voucher

سند (اسم)
bill, act, deed, document, instrument, evidence, title deed, script, voucher, writ, forgery, legal act, muniment

شاهد (اسم)
instance, affiant, witness, testator, testimonial, testifier, testate, looker on, theme, voucher, warranter

شهادت دادن (فعل)
affirm, evidence, witness, testify, attest, testate, voucher

تخصصی

[حسابداری] سند هزینه
[حقوق] سند هزینه، سند ابراء
[ریاضیات] سند، سند حسابداری، برگه، مدرک هزینه، رسید، سند هزینه

انگلیسی به انگلیسی

• certificate that bears monetary value, coupon; receipt; authorizer, endorser
a voucher is a piece of paper that can be used instead of money to pay for something.

پیشنهاد کاربران

MATERIAL ISSUE VOUCHER : سند تهیه متریال در پروژه های صنعتی خصوصا نفت و گاز معروف به OPI FORM
صورتحساب ٬ رسید هزینه
( هزینه ) رسید. سند 2. حواله 3. بن. ژتون. کوپن
مثال:
the redemption of credit vouchers
رسید یا برگ حواله که در ازای آن می توان پول دریافت کرد
کُپُّن، بن
voucher ( عمومی )
واژه مصوب: بهابرگ
تعریف: کمک غیرنقدی برای دریافت کالا که دولت آن را به صورت برگه‏های چاپی در اختیار کارکنان دولت قرار می‏دهد
بن خرید
ژتون
قبض ، رسید
گواهی محور
[آرشیو]سند اعتباری
بُن - کوپن
شماره سند
برگ ، برگه ، رسید
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس