vote off

پیشنهاد کاربران

• کسی را از طریق رأی گیری از مقامی برکنار کردن
مترادف با vote out
She was voted off the committee.
او ( با رای گیری ) از کمیته اخراج شد.
He was voted out of office.
او با رأی از سِمَت خود برکنار شد.
رای مخالف