اسم ( noun )
• (1) تعریف: a formal expression of preference in an election or decision.
• متضاد: abstention
• مشابه: poll
• متضاد: abstention
• مشابه: poll
- Have you decided which candidate will get your vote in this election?
[ترجمه جواد خزائی] آیا در این انتخابات تصمیم گرفته اید رای تان را به کدام کاندیدا بدهید؟|
[ترجمه گوگل] آیا تصمیم گرفته اید که کدام نامزد در این انتخابات رای شما را کسب کند؟[ترجمه ترگمان] آیا شما تصمیم گرفته اید که کدام نامزد در این انتخابات رای شما را بگیرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Hundreds of people were lined up at the polling place to cast their votes this morning.
[ترجمه گوگل] صدها نفر از مردم صبح امروز در محل رای گیری صف کشیده بودند تا رای خود را به صندوق بیاندازند
[ترجمه ترگمان] امروز صبح صدها نفر در محل رای گیری صف کشیده اند تا رای های خود را ارائه دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] امروز صبح صدها نفر در محل رای گیری صف کشیده اند تا رای های خود را ارائه دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: the act of a group of people in which each expresses a preference in order to reach a decision that will affect the whole group.
• مشابه: ballot
• مشابه: ballot
- There will be a vote in the town council tomorrow to decide the issue.
[ترجمه گوگل] فردا در شورای شهر برای تصمیم گیری در این مورد رای گیری می شود
[ترجمه ترگمان] فردا برای تصمیم گیری درباره این موضوع، در شورای شهر رای گیری خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] فردا برای تصمیم گیری درباره این موضوع، در شورای شهر رای گیری خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Let's have a vote by raised hands.
[ترجمه گوگل] بیایید با دستان بالا رای گیری کنیم
[ترجمه ترگمان] بیایید با دست بلند رای بدهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] بیایید با دست بلند رای بدهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: the right to vote; suffrage.
- American women were granted the vote by the Nineteenth Amendment to the Constitution.
[ترجمه گوگل] زنان آمریکایی با اصلاحیه نوزدهم قانون اساسی این رأی را دریافت کردند
[ترجمه ترگمان] زنان آمریکایی به متمم نوزدهم قانون اساسی حق رای دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] زنان آمریکایی به متمم نوزدهم قانون اساسی حق رای دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (4) تعریف: the results of an election.
• مشابه: ballot
• مشابه: ballot
- The council vote was ten to four in favor of the measure.
[ترجمه گوگل] رای شورا ده به چهار به نفع این اقدام بود
[ترجمه ترگمان] رای شورا به نفع این تدبیر به چهار نفر رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] رای شورا به نفع این تدبیر به چهار نفر رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (5) تعریف: a particular group considered distinct by virtue of how they are likely to vote.
- The two candidates are both scrambling for the Hispanic vote.
[ترجمه گوگل] این دو نامزد هر دو در حال تقلا برای رای اسپانیایی ها هستند
[ترجمه ترگمان] دو نامزد هم در تلاش برای رای اسپانیولی ها هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] دو نامزد هم در تلاش برای رای اسپانیولی ها هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: votes, voting, voted
حالات: votes, voting, voted
• (1) تعریف: to express a choice in an election or decision by casting a vote.
• متضاد: abstain
• مشابه: ballot, poll
• متضاد: abstain
• مشابه: ballot, poll
- He didn't vote in the last election.
[ترجمه گوگل] در انتخابات گذشته رای نداد
[ترجمه ترگمان] او در انتخابات گذشته رای نداد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او در انتخابات گذشته رای نداد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She voted for one candidate, and her husband voted for the other.
[ترجمه گوگل] او به یک نامزد رأی داد و شوهرش به دیگری رأی داد
[ترجمه ترگمان] او به یک کاندیدا رای داد و شوهرش به دیگری رای داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او به یک کاندیدا رای داد و شوهرش به دیگری رای داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I voted in favor of the plan, not against it.
[ترجمه گوگل] من به طرح رای مثبت دادم نه مخالف
[ترجمه ترگمان] من به نفع طرح رای دادم، نه علیه آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] من به نفع طرح رای دادم، نه علیه آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The city council voted to plant more trees in the downtown area.
[ترجمه گوگل] شورای شهر به کاشت درختان بیشتر در مرکز شهر رای داد
[ترجمه ترگمان] شورای شهر به کاشت درختان بیشتر در ناحیه مرکز شهر رای داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] شورای شهر به کاشت درختان بیشتر در ناحیه مرکز شهر رای داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: on the part of a group, to express preferences with respect to a particular issue in a formal vote.
- The townspeople will be voting on the new traffic proposal at the town meeting this Sunday.
[ترجمه گوگل] مردم شهر در جلسه امروز یکشنبه در مورد پیشنهاد ترافیک جدید رای خواهند داد
[ترجمه ترگمان] مردم شهر در جلسه این روز یکشنبه در شهر دوشنبه به پیشنهاد ترافیکی جدید رای خواهند داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] مردم شهر در جلسه این روز یکشنبه در شهر دوشنبه به پیشنهاد ترافیکی جدید رای خواهند داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
• (1) تعریف: to elect, enact, or determine by having a vote.
• مشابه: elect
• مشابه: elect
- After the popular governor died, the people voted his wife into office.
[ترجمه گوگل] پس از مرگ فرماندار محبوب، مردم به همسر وی رای دادند
[ترجمه ترگمان] پس از مرگ والی محبوب، مردم به همسرش رای دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] پس از مرگ والی محبوب، مردم به همسرش رای دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to declare or establish by popular consent.
- The seventh grade voted her their favorite teacher.
[ترجمه گوگل] کلاس هفتم به او معلم مورد علاقه خود رای داد
[ترجمه ترگمان] کلاس هفتم به معلم مورد علاقه آن ها رای داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] کلاس هفتم به معلم مورد علاقه آن ها رای داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید