vomiting


استفراه، قی

جمله های نمونه

1. to induce vomiting with an emetic
با داروی تهوع آور ایجاد استفراغ کردن

2. to provoke vomiting by fingering the throat
با انگشت زدن به سق استفراغ ایجاد کردن

3. Signs of the illness include fever, nausea and vomiting.
[ترجمه گوگل]علائم بیماری عبارتند از تب، تهوع و استفراغ
[ترجمه ترگمان]علائم بیماری شامل تب، تهوع و استفراغ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She has been vomiting all night.
[ترجمه Ci] She had been vomiting all of night
|
[ترجمه گوگل]او تمام شب استفراغ کرده است
[ترجمه ترگمان]اون تمام شب رو استفراغ کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Her symptoms included abdominal pain and vomiting.
[ترجمه گوگل]علائم او شامل درد شکم و استفراغ بود
[ترجمه ترگمان]علائم او شامل درد شکمی و استفراغ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The symptoms include headaches, nausea and vomiting.
[ترجمه گوگل]علائم شامل سردرد، حالت تهوع و استفراغ است
[ترجمه ترگمان]علائم عبارتند از سردرد، تهوع و استفراغ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Nausea, diarrhoea, and vomiting may accompany migraine.
[ترجمه گوگل]تهوع، اسهال و استفراغ ممکن است همراه با میگرن باشد
[ترجمه ترگمان]اسهال، اسهال و استفراغ ممکن است همراه میگرن همراه شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Nausea and vomiting are common symptoms.
[ترجمه گوگل]حالت تهوع و استفراغ از علائم شایع هستند
[ترجمه ترگمان]استفراغ و استفراغ، علائم شایع هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The injured man was vomiting blood.
[ترجمه گوگل]مرد مجروح در حال استفراغ خون بود
[ترجمه ترگمان]مرد زخمی خون را استفراغ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The first symptoms of the disease are vomiting and a slight fever.
[ترجمه گوگل]اولین علائم بیماری استفراغ و تب خفیف است
[ترجمه ترگمان]اولین نشانه های این بیماری، استفراغ و تب اندک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Minor toxicities of this drug include nausea and vomiting.
[ترجمه گوگل]از سمیت های جزئی این دارو می توان به حالت تهوع و استفراغ اشاره کرد
[ترجمه ترگمان]مسمومیت خفیف این دارو شامل حالت تهوع و استفراغ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Typical symptoms would include severe headaches, vomiting and dizziness.
[ترجمه گوگل]علائم معمولی شامل سردرد شدید، استفراغ و سرگیجه است
[ترجمه ترگمان]علائم معمول شامل سردردهای شدید، استفراغ و سرگیجه می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They reduced nausea and prevented vomiting, and many of them made people sleepy.
[ترجمه گوگل]آنها حالت تهوع را کاهش دادند و از استفراغ جلوگیری کردند و بسیاری از آنها باعث خواب آلودگی مردم شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها حالت تهوع را کاهش داده و از استفراغ کردن جلوگیری کردند و بسیاری از آن ها مردم را خواب آلود کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In large doses it can cause nausea, vomiting, difficulty breathing and coma.
[ترجمه گوگل]در دوزهای زیاد می تواند باعث تهوع، استفراغ، مشکل در تنفس و کما شود
[ترجمه ترگمان]در دوزهای بزرگ می تواند باعث تهوع، استفراغ، مشکل تنفس و کما شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Vomiting of mucus in the chill at times.
[ترجمه گوگل]استفراغ مخاطی در سرما گاهی اوقات
[ترجمه ترگمان]استفراغ در مواقع سرما خون بالا میاره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

throwing up
حالت تهوع
[پزشکی] استفراغ: خروج محتویات معده از راه دهان
تگری زدن. . خخخ
sometimes you feel the food or every thing you eat want bring out
استفراغ، بالا اوردن

بپرس