• (1)تعریف: a court game in which two teams hit a large inflated ball back and forth over a high net, and in which points are scored for grounding a ball in the opponent's court.
[ترجمه گوگل]والیبال پرش بالایی داد [ترجمه ترگمان]والیبال به اوج خود رسید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Tim plays for the national volleyball team.
[ترجمه گوگل]تیم برای تیم ملی والیبال بازی می کند [ترجمه ترگمان]تیم برای تیم ملی والیبال بازی می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Hockey, volleyball, football and tennis are all sports.
[ترجمه گوگل]هاکی، والیبال، فوتبال و تنیس همگی ورزش هستند [ترجمه ترگمان]هاکی، والیبال، فوتبال و تنیس همه ورزش هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. They are fond of playing volleyball.
[ترجمه گوگل]آنها به بازی والیبال علاقه دارند [ترجمه ترگمان] اونا میخوان والیبال بازی کنن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. A volleyball court had been marked out on the grass.
[ترجمه گوگل]زمین والیبال روی چمن مشخص شده بود [ترجمه ترگمان]یک دادگاه والیبال روی علف ها علامت گذاری شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Valerie earned letters in three sports: volleyball, basketball, and field hockey.
[ترجمه گوگل]والری در سه رشته ورزشی به دست آورد: والیبال، بسکتبال و هاکی روی چمن [ترجمه ترگمان]والری نامه ها را در سه رشته ورزشی به دست آورد: والیبال، بسکتبال و هاکی روی زمین [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Do you like playing volleyball?
[ترجمه گوگل]آیا بازی والیبال را دوست داری؟ [ترجمه ترگمان]دوست داری والیبال بازی کنی؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. She adores going to the volleyball match.
[ترجمه گوگل]او عاشق رفتن به مسابقه والیبال است [ترجمه ترگمان] عاشق مسابقه والیبال میشه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The children are playing volleyball on the lawn.
[ترجمه گوگل]بچه ها روی چمن در حال بازی والیبال هستند [ترجمه ترگمان]بچه ها در چمن والیبال بازی می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The women's volleyball team put up a desperate fight to win the world championship at all costs.
[ترجمه گوگل]تیم والیبال بانوان برای کسب مقام قهرمانی جهان به هر قیمتی مبارزه ای مذبوحانه انجام داد [ترجمه ترگمان]تیم والیبال زنان یک مبارزه نومید برای پیروزی در مسابقات قهرمانی جهان به هر قیمتی گذاشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He'd marked out a volleyball court on the beach with a stick.
[ترجمه گوگل]او یک زمین والیبال در ساحل را با چوب مشخص کرده بود [ترجمه ترگمان]او یک دادگاه والیبال ساحلی را با چوبی روی ساحل تشخیص داده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Do you want to come and watch the volleyball game this Saturday?
[ترجمه گوگل]آیا می خواهید بیایید و بازی والیبال این شنبه را تماشا کنید؟ [ترجمه ترگمان]می خو ای این شنبه مسابقه والیبال رو تماشا کنی؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Children watched volleyball, basketball and soccer games.
[ترجمه گوگل]بچه ها بازی های والیبال، بسکتبال و فوتبال را تماشا کردند [ترجمه ترگمان]کودکان مسابقات والیبال، بسکتبال و فوتبال را تماشا می کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Linda first saw Red at a middle school volleyball game.
[ترجمه گوگل]لیندا اولین بار رد را در یک بازی والیبال مدرسه راهنمایی دید [ترجمه ترگمان]لیندا اولین بار قرمز را در یک مسابقه والیبال بازی دید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• game in which two teams position themselves on either side of a high net on a rectangular court and hit a ball back and forth over the net volleyball is a game in which two teams hit a large ball with their hands, backwards and forwards over a high net. if you allow the ball to touch the ground, your team loses a point.
پیشنهاد کاربران
volleyball ( n ) ( vɑliˌbɔl ) =a game in which two teams of six players use their hands to hit a large ball backward and forward over a high net
توپ والیبال the ball used in the game of volleyball