• (1)تعریف: the act of willing, deciding, or choosing. • مترادف: choice, choosing, decision, option, will • مشابه: determination, preference
- There was no pressure on him; he resigned of his own volition.
[ترجمه گوگل] هیچ فشاری روی او نبود او به میل خود استعفا داد [ترجمه ترگمان] هیچ فشاری روی او نبود، به اراده خودش تسلیم شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: the ability or power of exercising choice. • مترادف: choice, free will, option, will • مشابه: discretion, intention, liberty, license, resolution
- Slaves are stripped of their volition.
[ترجمه ملکوتی] از بردگان سلب اختیار می شود ( حق انتخاب از بردگان سلب می شود )
|
[ترجمه گوگل] بردگان از اراده خود محروم می شوند [ترجمه ترگمان] برده ها of رو از دست میدن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. human volition is contingent
اختیار انسان دست خود اوست (اراده ی انسان آزاد است).
2. They left entirely of their own volition .
[ترجمه گوگل]آنها کاملاً به میل خود رفتند [ترجمه ترگمان]اونا به خواست خودشون رو ترک کردن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. She left entirely of her own volition.
[ترجمه گوگل]او کاملا به میل خودش رفت [ترجمه ترگمان] اون به خواست خودش رو ترک کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]هلنا به میل خود شرکت را ترک کرد [ترجمه ترگمان]هلنا شرکت به خواست خودش رو ترک کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. What is needed is knowledge and volition.
[ترجمه گوگل]آنچه لازم است علم و اراده است [ترجمه ترگمان]چیزی که مورد نیاز است دانش و اراده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Either you go down there of your own volition or I strangle you with my two bare hands.
[ترجمه گوگل]یا به میل خودت به آنجا بروی یا من با دو دست خالی تو را خفه می کنم [ترجمه ترگمان]یا به خواست خودت به آنجا می روی یا من با دو دست خالی ترا خفه می کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Deena left the company of her own volition.
[ترجمه گوگل]دینا به میل خود شرکت را ترک کرد [ترجمه ترگمان]اون با خواست خودش از شرکت خارج شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. But not of his own volition.
[ترجمه گوگل]اما نه به خواست خودش [ترجمه ترگمان] ولی نه به خواست خودش [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Such cloudy weather can wear people's volition.
[ترجمه گوگل]چنین هوای ابری می تواند اراده مردم را فرسوده کند [ترجمه ترگمان]چنین هوای ابری می تواند اراده مردم را به تن کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He felt little volition and surprisingly little bitterness.
[ترجمه گوگل]او تمایل کمی داشت و به طرز شگفت انگیزی تلخی کمی داشت [ترجمه ترگمان]او به خواست کوچک و شگفت انگیزی احساس تلخی کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Mr. A left this department of his own volition for personal reasons.
[ترجمه گوگل]آقای الف به میل خود این بخش را به دلایل شخصی ترک کرد [ترجمه ترگمان]اقای \"ای\" به خاطر دلایل شخصی به خواست خودش این اداره رو ترک کرده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The content of people's volition must not be made subject to the arbitrary power of another.
[ترجمه گوگل]محتوای اراده مردم نباید تابع قدرت خودسرانه دیگری باشد [ترجمه ترگمان]محتوای اراده مردم نباید تابع قدرت دل خواه دیگری باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. She offered to help us of her own volition.
[ترجمه گوگل]او با میل خودش به ما کمک کرد [ترجمه ترگمان]اون پیشنهاد کرد به خواست خودش به ما کمک کنه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Both sides admit that a volition, for instance, had occurred.
[ترجمه گوگل]هر دو طرف اعتراف می کنند که برای مثال، یک اراده رخ داده است [ترجمه ترگمان]هر دو طرف تصدیق می کنند که یک اراده، برای مثال، رخ داده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. We like to think that everything we do and everything we think is a product of our volition.
[ترجمه گوگل]ما دوست داریم فکر کنیم هر کاری که انجام می دهیم و هر چیزی که فکر می کنیم محصول اراده ماست [ترجمه ترگمان]ما دوست داریم فکر کنیم که هر کاری که انجام می دهیم و هر چیزی که فکر می کنیم محصول اراده ماست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• free will, determination by will, choice if you do something of your own volition, you do it because you have decided for yourself that you will do it; a formal expression.
پیشنهاد کاربران
قدرت انتخاب قدرت تصمیم گیری در متون فلسفی نباید اراده یا اراده ی آزاد ترجمه کنید، ، ، در بسیاری از متون غیر تخصصی، این واژه اراده ی آزاد یا اراده ترجمه شده است