volatilize

/vəˈlætɪlaɪz//vɒˈlætɪlaɪz/

معنی: تبخیر شدن، بخار کردن
معانی دیگر: تبدیل به ماده ی فرار کردن یا شدن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: volatilizes, volatilizing, volatilized
• : تعریف: to become volatile or dissipate as vapor.
مشابه: evaporate, vapor
فعل گذرا ( transitive verb )
مشتقات: volatilization (n.)
• : تعریف: to make volatile; cause to evaporate.
مشابه: evaporate, vapor

جمله های نمونه

1. Dry time table natural volatilize 5 to 15 minutes, action in time within 24 hours, after 48 hours of optimum performance.
[ترجمه گوگل]جدول زمان خشک طبیعی فرار 5 تا 15 دقیقه، عمل در زمان در عرض 24 ساعت، پس از 48 ساعت از عملکرد بهینه
[ترجمه ترگمان]جدول زمانی خشک ۵ تا ۱۵ دقیقه است و پس از ۴۸ ساعت عملکرد بهینه در عرض ۲۴ ساعت اقدام به عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. To be able to volatilize completely needs three to ten years.
[ترجمه گوگل]برای اینکه بتوانید به طور کامل تبخیر شوید به سه تا ده سال زمان نیاز است
[ترجمه ترگمان]برای اینکه قادر باشیم به طور کامل به سه تا ده سال نیاز داشته باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. "We propose that rice expressing the enzyme will volatilize arsenic, producing rice grains with reduced arsenic content, " Rosen says.
[ترجمه گوگل]روزن می‌گوید: «ما پیشنهاد می‌کنیم که برنجی که این آنزیم را بیان می‌کند، آرسنیک را تبخیر کرده و دانه‌های برنج با محتوای آرسنیک کاهش‌یافته تولید می‌کند
[ترجمه ترگمان]روزن می گوید: \" ما پیشنهاد می کنیم که برنج بیان کند که آنزیم حاوی آرسنیک است و دانه های برنج را با محتوای آرسنیک کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It is difficult to volatilize on the surface of soil.
[ترجمه گوگل]تبخیر در سطح خاک دشوار است
[ترجمه ترگمان]It بر روی سطح خاک دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Since perfumes are quite easy to volatilize on skin especially in very warm and pulsatile places, we ought to apply them to the ear root, wrist and chest.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که عطرها به راحتی روی پوست تبخیر می شوند، مخصوصاً در مکان های بسیار گرم و ضربان دار، باید آنها را روی ریشه گوش، مچ دست و سینه بمالیم
[ترجمه ترگمان]از آنجا که عطرها به راحتی روی پوست تاثیر می گذارند به خصوص در مناطق بسیار گرم و pulsatile، ما باید آن ها را به ریشه، مچ و قفسه سینه به کار ببریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Toxin is dissolvable in water and difficult to volatilize in a bio-determination comparison of collected components from metabolic material of P. funerea.
[ترجمه گوگل]سم در آب حل می شود و در مقایسه با تعیین زیستی اجزای جمع آوری شده از مواد متابولیک P funerea، تبخیر آن دشوار است
[ترجمه ترگمان]Toxin در آب dissolvable است و برای volatilize در مقایسه با تعیین bio اجزای جمع آوری شده از مواد متابولیک P دشوار است funerea
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Results Those samples ingredients easy to volatilize were mainly toluene, butanone, gasoline, ethyl acetate, acetone, etc. All of them were rated as low toxic for their acute toxicity.
[ترجمه گوگل]ResultsThe نمونه مواد تشکیل دهنده آسان برای تبخیر عمدتا تولوئن، بوتانون، بنزین، اتیل استات، استون، و غیره بودند همه آنها به عنوان سمیت کم برای سمیت حاد خود رتبه بندی شدند
[ترجمه ترگمان]نتایج این نمونه ها به سادگی to، butanone، بنزین، اتیل استات، استون و غیره بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The so - called volatilize refers to liquid liquid molecular energy detachment and Intermolecular attraction escaping procedure.
[ترجمه گوگل]اصطلاح فرار به روش جداسازی انرژی مولکولی مایع مایع و روش فرار از جاذبه بین مولکولی اشاره دارد
[ترجمه ترگمان]اصطلاح به اصطلاح volatilize به جداسازی انرژی مولکولی مایع و روش گریز از جاذبه اشاره دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Don't want to be the matter of social volatilize my heart flicker in the spring.
[ترجمه گوگل]نمی خواهم موضوع اجتماعی شوم قلب من در بهار سوسو می زند
[ترجمه ترگمان]دلم نمی خواهد قلب من در بهار روشن شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This type of cement can easily volatilize or dry.
[ترجمه گوگل]این نوع سیمان به راحتی می تواند تبخیر یا خشک شود
[ترجمه ترگمان]این نوع سیمان به راحتی می تواند خشک یا خشک شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Alcohol will volatilize after exposure to the air.
[ترجمه گوگل]الکل پس از قرار گرفتن در معرض هوا تبخیر می شود
[ترجمه ترگمان]الکل بعد از قرار گرفتن در معرض هوا دوام خواهد آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Fresheners colour and lustre is gorgeous, extraction unique sweet atmosphere ingredients, adopt scientific formula, can control incense bead volatilize quantity.
[ترجمه گوگل]رنگ و درخشش خوشبو کننده ها زرق و برق دار است، مواد تشکیل دهنده جو شیرین منحصر به فرد را استخراج می کند، فرمول علمی را اتخاذ می کند، می تواند میزان فرار دانه های بخور بخور را کنترل کند
[ترجمه ترگمان]رنگ fresheners و درخشش gorgeous، استخراج ترکیبات جو شیرین و منحصر به فرد، استفاده از فرمول علمی، می تواند مقدار volatilize incense را کنترل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. As more and more chemical construction materials and equipment that volatilize harmful matter are being used in construction, the indoor air pollution is becoming more serious.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که بیشتر و بیشتر از مواد شیمیایی ساختمانی و تجهیزاتی که مواد مضر را تبخیر می کنند در ساخت و ساز استفاده می شود، آلودگی هوای داخل ساختمان جدی تر می شود
[ترجمه ترگمان]مواد ساختمانی و تجهیزات ساخت شیمیایی بیشتری که مواد مضر را مورد استفاده قرار می دهند در ساخت وساز مورد استفاده قرار می گیرند، آلودگی هوای داخلی در حال جدی تر شدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Poultry dung is deodorized by a biological bacterium technology to kill the ascarid eggs in the poultry dung, decompose organic matters, and degrade heavy metals to volatilize.
[ترجمه گوگل]فضولات طیور بوسیله یک فناوری باکتری بیولوژیکی برای از بین بردن تخم‌های آسکارید موجود در فضولات طیور، تجزیه مواد آلی و تجزیه فلزات سنگین برای تبخیر، بو زدایی می‌شود
[ترجمه ترگمان]مرغداری با استفاده از یک باکتری باکتری biological برای کشتن تخم های ascarid در مدفوع حیوانات، تجزیه و تحلیل مسائل آلی، و تنزل فلزات سنگین به volatilize استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تبخیر شدن (فعل)
evaporate, vaporize, volatilize

بخار کردن (فعل)
steam, volatilize, gasify

تخصصی

[شیمی] بخار شدن

انگلیسی به انگلیسی

• make evaporate; evaporate; cause to become volatile (also volatilise)

پیشنهاد کاربران

بپرس