1. This volatility might be due to limited interest or to the sheer difficulty of trying to understand complicated political questions.
[ترجمه گوگل]این نوسان ممکن است به دلیل علاقه محدود یا دشواری محض تلاش برای درک مسائل سیاسی پیچیده باشد
[ترجمه ترگمان]این نوسان ممکن است به دلیل علاقه محدود یا دشواری محض تلاش برای درک سوالات پیچیده سیاسی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. That's an extreme example of the volatility, but it shows how brutal the market has been, analysts said.
[ترجمه گوگل]به گفته تحلیلگران، این یک مثال شدید از نوسانات است، اما نشان می دهد که بازار چقدر بی رحم بوده است
[ترجمه ترگمان]تحلیلگران می گویند که این یک نمونه بسیار افراطی از نوسانات است، اما نشان می دهد که بازار چقدر بی رحم بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. For developing countries, volatility increased the direct impact on their domestic policies and plans.
[ترجمه گوگل]برای کشورهای در حال توسعه، نوسانات تأثیر مستقیم بر سیاست ها و برنامه های داخلی آنها را افزایش داد
[ترجمه ترگمان]برای کشورهای در حال توسعه، نوسان تاثیر مستقیمی بر سیاست ها و طرح های داخلی خود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The volatility of the top performers can take your breath away.
[ترجمه گوگل]نوسانات افراد برتر می تواند نفس شما را بند بیاورد
[ترجمه ترگمان]نوسانات مجریان برتر می تواند نفس شما را از بین ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The volatility of the underlying bond futures fell to an annual rate of 95 percent.
[ترجمه گوگل]نوسانات اوراق آتی اوراق پایه به نرخ سالانه 95 درصد کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]نوسانات قیمت اوراق قرضه اساسی به نرخ سالانه ۹۵ درصد کاهش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The volatility and their non-guaranteed status do not sit comfortably with the official line linking the two benefits.
[ترجمه گوگل]نوسانات و وضعیت غیر تضمینی آنها با خط رسمی که این دو مزیت را به هم مرتبط می کند، به راحتی نمی نشیند
[ترجمه ترگمان]نوسان و وضعیت عدم تضمین آن ها به راحتی با خط رسمی ارتباطی که این دو منافع را به هم متصل می کند، قرار نمی گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Massive volatility of income combined with total security of principle is, in the long term, more traumatic than the reverse.
[ترجمه گوگل]نوسانات عظیم درآمد همراه با امنیت کامل اصول، در دراز مدت، آسیب زاتر از معکوس است
[ترجمه ترگمان]نوسانات عظیم درآمد همراه با امنیت کلی اصل، در دراز مدت، ضربه روحی بیشتری نسبت به معکوس دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Volatility increased, and the extent as well as the direction of change became less predictable.
[ترجمه گوگل]نوسانات افزایش یافت و میزان و همچنین جهت تغییر کمتر قابل پیش بینی شد
[ترجمه ترگمان]بی ثباتی افزایش یافت و تا آنجا که مسیر تغییرات کم تر قابل پیش بینی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. While alliances are intended to reduce insecurity and volatility, they are also designed to increase the pressure on competitors.
[ترجمه گوگل]در حالی که اتحادها برای کاهش ناامنی و نوسانات در نظر گرفته شده اند، آنها همچنین برای افزایش فشار بر رقبا طراحی شده اند
[ترجمه ترگمان]در حالی که alliances برای کاهش ناامنی و نوسانات در نظر گرفته می شوند، آن ها برای افزایش فشار بر رقبا طراحی شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The dignity of the law has met the volatility of Nature and has been forced to retreat.
[ترجمه گوگل]عزت قانون با نوسانات طبیعت روبرو شده و مجبور به عقب نشینی شده است
[ترجمه ترگمان]منزلت قانون با تغییر طبیعت برخورد کرده و مجبور به عقب نشینی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The fundamental cause of higher volatility, however, is that dividend income is in decline.
[ترجمه گوگل]با این حال، دلیل اصلی نوسانات بیشتر این است که درآمد سود سهام در حال کاهش است
[ترجمه ترگمان]اما علت اصلی نوسان بالاتر این است که درآمد سود سهام در حال کاهش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The nice thing about volatility is that it leaves hope for all the candidates going into Iowa on Feb.
[ترجمه گوگل]نکته خوب در مورد نوسانات این است که امیدی را برای همه نامزدهایی که در فوریه به آیووا می روند باقی می گذارد
[ترجمه ترگمان]نکته جالب در مورد نوسانات این است که تنها امید همه کاندیداها به آیووا در فوریه باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The volatility / uncertainty of sponsorship prejudices a continuous production flow of excellence.
[ترجمه گوگل]نوسانات / عدم قطعیت حامیان مالی، جریان تولید مداوم تعالی را تحت تأثیر قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]نوسان \/ عدم قطعیت sponsorship ناشی از یک جریان تولید پیوسته برتری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. It is the volatility of price of the underlying asset which makes it worthwhile to create the derivative asset.
[ترجمه گوگل]این نوسانات قیمت دارایی پایه است که ایجاد دارایی مشتقه را ارزشمند می کند
[ترجمه ترگمان]این تغییر قیمت دارایی اصولی است که آن را برای ایجاد سرمایه مشتق ارزشمند می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید