voiced

/ˌvɔɪst//vɔɪst/

(در ترکیب) صدا، (انسان و غیره) دارای صدا، ناطق، بیان شده از راه سخن، گفتاری، سخنی، آوایی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: having a voice of a specified kind.

- The children loved their soft-voiced teacher.
[ترجمه گوگل] بچه ها معلم خوش صدایشان را دوست داشتند
[ترجمه ترگمان] بچه ها معلم soft را دوست داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: expressed using the voice.
متضاد: unvoiced
مشابه: vocal

- There were no voiced objections to the proposal.
[ترجمه گوگل] هیچ اعتراضی نسبت به این پیشنهاد وجود نداشت
[ترجمه ترگمان] هیچ اعتراضی به این پیشنهاد وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. they voiced their approval
آنان موافقت خود را شفاها اعلام کردند.

2. They voiced their approval of the plan.
[ترجمه گوگل]آنها موافقت خود را با این طرح اعلام کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها موافقت خود را از این برنامه ابراز کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Shopkeepers voiced their outrage at the new tax.
[ترجمه گوگل]مغازه داران خشم خود را از مالیات جدید ابراز کردند
[ترجمه ترگمان]مغازه داران مغازه داران خشم خود را نسبت به مالیات جدید ابراز کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Doctors have voiced fears that we may be facing an epidemic.
[ترجمه گوگل]پزشکان نگران این هستند که ممکن است با یک بیماری همه گیر مواجه شویم
[ترجمه ترگمان]پزشکان ابراز نگرانی کرده اند که ممکن است ما با یک بیماری همه گیر روبرو شویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. These criticisms are commonly voiced by those who have some political axe to grind.
[ترجمه گوگل]این انتقادات معمولاً توسط کسانی مطرح می شود که تیشه سیاسی دارند
[ترجمه ترگمان]این انتقادات عموما توسط کسانی که یک تبر سیاسی برای آسیاب کردن دارند، ابراز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. By the 1530s social grievances were again being voiced.
[ترجمه گوگل]در دهه 1530 دوباره نارضایتی های اجتماعی مطرح شد
[ترجمه ترگمان]با این وصف، مشاجرات اجتماعی در سال دوباره به گوش مردم رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. NATO generals voiced reservations about making air strikes.
[ترجمه گوگل]ژنرال های ناتو نسبت به انجام حملات هوایی ابراز نگرانی کردند
[ترجمه ترگمان]سران ناتو نسبت به ایجاد حملات هوایی ابراز تردید کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The union has voiced its disquiet about the way the protest was handled.
[ترجمه گوگل]اتحادیه نسبت به نحوه رسیدگی به این اعتراض ابراز نگرانی کرده است
[ترجمه ترگمان]این اتحادیه ناآرامی خود را در مورد نحوه رسیدگی به این اعتراض ابراز کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A number of parents have voiced concern about their children's safety.
[ترجمه گوگل]تعدادی از والدین نسبت به امنیت فرزندان خود ابراز نگرانی کرده اند
[ترجمه ترگمان]تعدادی از والدین در مورد امنیت کودکان خود ابراز نگرانی کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A couple of people raised/voiced objections.
[ترجمه گوگل]چند نفر اعتراض کردند/ اعتراض کردند
[ترجمه ترگمان]چند نفر اعتراض کردند \/ ابراز مخالفت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They voiced their criticism in coded statements.
[ترجمه گوگل]آنها انتقادات خود را در بیانیه های رمزگذاری شده بیان کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها انتقادات خود را به طور کدگذاری شده ابراز کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He voiced his solidarity with the weak and defenceless.
[ترجمه گوگل]او همبستگی خود را با ضعیفان و بی دفاعان اعلام کرد
[ترجمه ترگمان]همبستگی خود را با ضعفا و بی دفاع اعلام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. "Th"should be voiced in "this" but not in "think".
[ترجمه گوگل]"T" باید در "این" بیان شود، اما نه در "فکر"
[ترجمه ترگمان]\"این\" باید در \"این\" بیان شود، اما نه در \"تفکر\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Some scientists have voiced concern that the disease could be passed on to humans.
[ترجمه گوگل]برخی از دانشمندان نسبت به انتقال این بیماری به انسان ابراز نگرانی کرده اند
[ترجمه ترگمان]برخی دانشمندان ابراز نگرانی کرده اند که این بیماری می تواند به انسان ها منتقل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Campaigners have voiced disappointment over the government's decision.
[ترجمه گوگل]کمپین ها از تصمیم دولت ابراز ناامیدی کرده اند
[ترجمه ترگمان]مبارزان نسبت به تصمیم دولت ابراز ناامیدی کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• having a voice of a particular kind (e.g. high-voiced); expressed vocally; tonal, resonant
a voiced speech sound is one that is produced with vibration of the vocal cords; a technical term in linguistics.

پیشنهاد کاربران

۱. {آوا شناسی} واک دار ۲. {در ترکیب} صدا. با صدای / بیان شده از راه سخن، گفتاری، سخنی، آوایی
مثال ۱:
The word "jet" begins with a voiced consonant and ends with an unvoiced consonant.
کلمه "jet" با یک حرف صامت صدادار {j} شروع و با یک حرف صامت بی صدا {t} ختم می شوم.
...
[مشاهده متن کامل]

مثال ۲:
There were no voiced objections to the proposal.
هیچ اعتراض گفتاری به این پیشنهاد وجود نداشت.

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : vocalize / voice
✅️ اسم ( noun ) : voice / vocal / vocalization / vocalise / voicelessness / vocalism
✅️ صفت ( adjective ) : vocal / vocalic / voiced / voiceless
✅️ قید ( adverb ) : vocally
" حالت و وضعیت تارهای صوتی "
در داخل حنجره ( larynx ) ، وقتی هوا از میان چاکنای ( glottis ) عبور میکنه، واسه تارهای صوتی دو حالت ویش میادش:
حالت اول : وقتی تارهای صوتی ، کاملا از هم فاصله داشته باشند و در پوزیشن عادی خودشون باشن، جریان هوا بطور پیوسته از بینشون عبور میکنه. آواهایی که به این روش ساخته میشن ، Voiceless یا voice - نام دارند
...
[مشاهده متن کامل]

حالت دوم : وقتی تا های صوتی ، به هم چسبیده باشن، جریان هوا برای عبور، مجبوره پشت سر هم اونارو از هم جدا کنه و همین امر باعث ایجاد لرزش در تارهای صوتی میشه. صداهای ساخته شده به این روش رو میگن Voiced یا Voice
پی نوشت. دیدن شکل چاکنای و تارهای صوتی کمک میکنه به فهم این مطلب

منابع• https://www.google.com/amp/s/adams-voice.com/blog/vocal-anatomy?format=amp
voiced ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: واک دار
تعریف: آوایی که تولید آن با ارتعاش تارآواها همراه است
صدادار
ابراز کردن
واک دار ( زبانشناسی )

بپرس