vividness


روشنی، سرزندگی

جمله های نمونه

1. His diction is noted for its freshness and vividness.
[ترجمه گوگل]دیکشنری او به خاطر طراوت و زنده بودنش مورد توجه است
[ترجمه ترگمان]طرز بیان او به خاطر تازگی و روشنی آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Artefacts help to bring vividness to understanding but they need considerable explanation to make them really meaningful.
[ترجمه گوگل]مصنوعات به درک واضح کمک می کنند، اما به توضیح قابل توجهی نیاز دارند تا واقعاً معنی دار شوند
[ترجمه ترگمان]Artefacts به درک روشنی برای درک آن ها کمک می کنند، اما آن ها به توضیح قابل توجهی نیاز دارند تا آن ها را واقعا معنادار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The obvious explanation for the vividness of her memory is that it involved an outstanding event in her athletic career.
[ترجمه گوگل]توضیح واضح برای زنده بودن حافظه او این است که یک رویداد برجسته در حرفه ورزشی او رخ داده است
[ترجمه ترگمان]توضیح واضح برای شفافیت حافظه او این است که آن یک رویداد برجسته در حرفه ورزشی او را شامل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She gasped at the vividness of her imagination. Thank heaven that in the morning everything would be back to normal.
[ترجمه گوگل]او از زنده بودن تخیلش نفس نفس زد خدایا شکرت که صبح همه چیز به حالت عادی باز می گردد
[ترجمه ترگمان]به روشنی تخیل خود نفسش را در سینه حبس کرد خدا را شکر که صبح همه چیز به حالت عادی برگشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She gasped at the vividness of her imagination.
[ترجمه گوگل]او از زنده بودن تخیلش نفس نفس زد
[ترجمه ترگمان]به روشنی تخیل خود نفسش را در سینه حبس کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The characters were delineated with exceptional vividness.
[ترجمه گوگل]شخصیت ها با وضوح استثنایی ترسیم شده بودند
[ترجمه ترگمان]حروف را با وضوح استثنایی شرح می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The vividness of the description of crime scenes made the book a classic mystery novel.
[ترجمه گوگل]واضح بودن توصیف صحنه های جنایت، کتاب را به یک رمان رمز و راز کلاسیک تبدیل کرد
[ترجمه ترگمان]شفافیت توصیف صحنه های جنایت، کتاب را یک رمان مرموز کلاسیک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Your telling of the story lacks vividness and variety.
[ترجمه گوگل]روایت شما از داستان فاقد وضوح و تنوع است
[ترجمه ترگمان]تعریف شما از داستان فاقد شفافیت و تنوع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She talked of all things with remarkable vividness of memory.
[ترجمه گوگل]او از همه چیز با وضوح قابل توجهی از حافظه صحبت می کرد
[ترجمه ترگمان]از همه چیز با وضوح فوق العاده حافظه سخن می گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Some translators sacrifice accuracy to vividness.
[ترجمه گوگل]برخی از مترجمان دقت را فدای واضح بودن می کنند
[ترجمه ترگمان]بعضی از مترجمان دقت را به روشنی قربانی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Palate: Nice on the palate, great freshness and vividness with mirabelle and lemon flavours.
[ترجمه گوگل]کام: خوش طعم، طراوت و شادابی عالی با طعم میرابل و لیمو
[ترجمه ترگمان]palate، شادابی و vividness و mirabelle و lemon و lemon
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. What strikes at a first reading is its vividness and terseness.
[ترجمه گوگل]آنچه در اولین خوانش جلب توجه می کند، واضح بودن و کوتاه بودن آن است
[ترجمه ترگمان]چیزی که در اولین مطالعه رخ می دهد، vividness و terseness است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The picture have not lose its vividness after all these years.
[ترجمه گوگل]تصویر پس از این همه سال هنوز زنده بودن خود را از دست نداده است
[ترجمه ترگمان]پس از این همه سال، این تصویر به هیچ وجه روشنی خود را از دست نداده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The vividness of the characterisation came as a complete surprise.
[ترجمه گوگل]واضح بودن شخصیت پردازی کاملاً غافلگیرکننده بود
[ترجمه ترگمان]نور خورشید به اندازه یک سورپرایز کامل پدیدار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• brightness; distinctness; quality of being graphic; liveliness

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : vividness
✅️ صفت ( adjective ) : vivid
✅️ قید ( adverb ) : vividly
وضوح, شفافیت
vividness ( مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ )
واژه مصوب: زنده بودن
تعریف: بسیار درخشان و شاد و مشعشع بودن رنگ|||متـ . رنگ زندگی

بپرس