vitriolic

/ˌvɪtriˈɑːlɪk//ˌvɪtrɪˈɒlɪk/

معنی: زاج، توتیا، تند و سوزنده، نمک جوهر گوگرد، سخن تند، جوهر گوگرد
معانی دیگر: (سخن یا نگارش) تند، تلخ، سوزان، نیشدار، گزنده، زاج مانند، وابسته به یا دارای زاج، کات دار، vitriol نمک جوهرگوگرد، جوهرگوگرد اسیدسولفوریک زدن به

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: severely harsh and biting, esp. verbally.
مترادف: acerbic, acrid, astringent, caustic, corrosive, sharp-tongued
مشابه: acid, biting, harsh, sarcastic, scathing, slashing, venomous, vicious, virulent

- The newspaper published a vitriolic attack of the president's new policy.
[ترجمه گوگل] این روزنامه حمله شدیدی به سیاست جدید رئیس جمهور منتشر کرد
[ترجمه ترگمان] این روزنامه حمله vitriolic به سیاست جدید رئیس جمهور را منتشر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The discussion turned into a vitriolic argument.
[ترجمه گوگل] بحث تبدیل به یک بحث سرسخت شد
[ترجمه ترگمان] بحث به مشاجره تند و نیشدار ختم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: of, from, or resembling vitriol.
مشابه: acerbic, acid, caustic, corrosive, harsh, sharp

جمله های نمونه

1. The newspaper launched a vitriolic attack on the president.
[ترجمه گوگل]این روزنامه به رئیس جمهور حمله کرد
[ترجمه ترگمان]روزنامه حمله vitriolic را به رئیس جمهور آغاز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We deplore the vitriolic nature of his remarks.
[ترجمه گوگل]ما ماهیت خشن اظهارات او را محکوم می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما بر سرشت دردناک his تاسف می خوریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He launched a vitriolic attack on the prime minister, accusing him of shielding corrupt friends.
[ترجمه گوگل]او حمله شدیدی را به نخست وزیر انجام داد و او را به حمایت از دوستان فاسد متهم کرد
[ترجمه ترگمان]او حمله vitriolic را به نخست وزیر آغاز کرد و او را به محافظت از دوستان فاسد متهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There was a vicious and vitriolic attack on him in one of the Sunday newspapers two weeks ago.
[ترجمه گوگل]دو هفته پیش در یکی از روزنامه های یکشنبه یک حمله وحشیانه و خشن به او صورت گرفت
[ترجمه ترگمان]دو هفته پیش یکی از روزنامه های یکشنبه در روزنامه های یکشنبه به او حمله کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Similarly excessive were de Gaulle's vitriolic attacks on the politicians.
[ترجمه گوگل]حملات سرسختانه دوگل به سیاستمداران به همین ترتیب بیش از حد بود
[ترجمه ترگمان]به طور مشابه، حملات تند تند بادها به سیاستمداران بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Some because he has become the most vitriolic hunter advocate in the nation.
[ترجمه گوگل]برخی به این دلیل که او تبدیل به سرسخت ترین شکارچی در کشور شده است
[ترجمه ترگمان]برخی به این دلیل که او یکی از most vitriolic vitriolic در کشور شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You must also listen closely for the vitriolic jewels that emerge from behind the gold-capped smiles.
[ترجمه گوگل]همچنین باید به جواهرات شیشه‌ای که از پشت لبخندهای طلایی بیرون می‌آیند گوش دهید
[ترجمه ترگمان]همچنین باید به jewels تند تند تند و تیز که از پشت لبخند گل زده بیرون می آیند، گوش دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Where does this vitriolic woman get her information from?
[ترجمه گوگل]این زن سرکش اطلاعاتش را از کجا می آورد؟
[ترجمه ترگمان]این زن از کجا اطلاعات کسب کرده؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There is an evident parallel between Brooke-Rose's vitriolic attack on this social system and her disenchantment with the realist novel.
[ترجمه گوگل]شباهت آشکاری بین حمله سرسختانه بروک-رز به این نظام اجتماعی و افسون زدگی او از رمان رئالیستی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]بین حمله تند و تند بروک - Rose به این سیستم اجتماعی و disenchantment با رمان realist وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. All the earlier euphoria was dissolved by the vitriolic animosity which surged between them.
[ترجمه گوگل]تمام سرخوشی های قبلی با خصومت شرورانه ای که بین آنها موج می زد از بین رفت
[ترجمه ترگمان]تمام خوشحالی اولیه از خصومت vitriolic که بین آن ها موج می زد منحل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There was even a second letter - more vitriolic than the first - and the date she meant to send it.
[ترجمه گوگل]حتی نامه دومی نیز وجود داشت - که بیشتر از نامه اول بسیار تلخ بود - و تاریخی که او قصد ارسال آن را داشت
[ترجمه ترگمان]حتی یک نامه دوم هم بدتر از روز اولی بود که قرار بود آن را بفرستد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She attacked him in a vitriolic seven-page letter to the newspaper.
[ترجمه گوگل]او در نامه‌ای هفت صفحه‌ای به روزنامه به او حمله کرد
[ترجمه ترگمان]او در نامه seven vitriolic به روزنامه به او حمله کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Cope's own sleevenotes have also caused outrage, containing vitriolic attacks on Axl Rose and U among others.
[ترجمه گوگل]آستین‌های خود کوپ نیز خشم را برانگیخته است، که شامل حملات ویتریولیک ​​به Axl Rose و U در میان دیگران است
[ترجمه ترگمان]sleevenotes های خود کوپ هم باعث عصبانیت، و شامل حملات تند تند تند به Axl رز و U بین دیگران می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. OBJECTIVE : To establish phenol - vitriolic colorimetry for the assaying of polysaccharides in Torreya yunnanensis.
[ترجمه گوگل]هدف: ایجاد رنگ سنجی فنل - شیشه ای برای سنجش پلی ساکاریدها در Torreya yunnanensis
[ترجمه ترگمان]OBJECTIVE: ایجاد فنول - vitriolic colorimetry برای the of در Torreya yunnanensis
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Vitriolic zinc 50 kilograms renown 5 without, in order to wait for easy mixed juice.
[ترجمه گوگل]ویتریولیک ​​روی 50 کیلوگرم معروف 5 بدون، به منظور صبر برای آب مخلوط آسان
[ترجمه ترگمان]vitriolic روی ۵۰ کیلوگرم روی ۵ بدون، به منظور انتظار برای آب مخلوط آسان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زاج (صفت)
vitriolic

توتیا (صفت)
vitriolic

تند و سوزنده (صفت)
vitriolic

نمک جوهر گوگرد (صفت)
vitriolic

سخن تند (صفت)
vitriolic

جوهر گوگرد (صفت)
vitriolic

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to vitriol; bitingly sarcastic; resembling glassy metallic sulfate
vitriolic language or behaviour is full of hatred and bitterness and is deliberately intended to cause distress and pain; a formal word.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Filled with bitter criticism or malice 🤬
🔍 مترادف: Bitter
✅ مثال: The debate quickly turned vitriolic, with both sides hurling insults at each other.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : vitriolize
✅️ اسم ( noun ) : vitriol
✅️ صفت ( adjective ) : vitriolic
✅️ قید ( adverb ) : vitriolically
He does not deserve the vitriolic criticism he has received
سزاوار این انتقاد تند و گزنده نبود.
( سخن یا نگارش، سیاست، موضع ) تند، تلخ، سوزنده، نیشدار، گزنده
That mishmash is a direct product of Netanyahu's
vitriolic💥 brand of politics, which succeeded in uniting an improbable group of bedfellows against him
POLITICO. com@
دیدید بعضیا ی حرفی بهت میزنن " آتیییییییش " میگیری؟
آآآ باریکلا
این حرفی ک بهت زده شده ، Vitriolic بوده : ) )

بپرس