vitreous humor

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the transparent, colorless jelly that fills the eyeball between the lens and the retina.

جمله های نمونه

1. Is the cover to the metal product surface one kind of vitreous humor material .
[ترجمه گوگل]آیا پوشش سطح محصول فلزی یکی از مواد زجاجیه است
[ترجمه ترگمان]آیا پوشش سطح محصول فلزی به نوعی از مواد humor است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Objective To investigate concentration changes of amylase in rabbits vitreous humor of acute pancreatitis associated with postmortem different interval.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی تغییرات غلظت آمیلاز در زجاجیه خرگوش پانکراتیت حاد مرتبط با فواصل مختلف پس از مرگ
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق در مورد تغییرات غلظت of در خرگوش ها، روحیه pancreatitis حاد مربوط به پس از مرگ پس از مرگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Objective To value if the multiple micro-sampling can be used for detecting the ion and element contents in vitreous humor(VH) after rabbits died.
[ترجمه گوگل]هدف برای ارزش گذاری اگر بتوان از ریزنمونه برداری چندگانه برای تشخیص محتویات یون و عنصر در زجاجیه (VH) پس از مرگ خرگوش استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]هدف این است که اگر the چندگانه را می توان برای تشخیص محتوای عنصر و عنصر در humor (VH)بعد از مرگ خرگوش ها مورد استفاده قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. OBJECTIVE To establish a method for determination of amphotericin B in vitreous humor of New Zealand rabbit by HPLC.
[ترجمه گوگل]هدف: ایجاد روشی برای تعیین آمفوتریسین B در زجاجیه خرگوش نیوزیلندی با استفاده از HPLC
[ترجمه ترگمان]OBJECTIVE برای تعیین روشی برای تعیین of B در humor vitreous از خرگوش جدید با HPLC
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. One must go to see a doctor if he gets a cloudy vitreous humor.
[ترجمه گوگل]اگر زجاجیه کدر شد باید به پزشک مراجعه کرد
[ترجمه ترگمان]آدم اگر سرحال باشد باید به دیدن دکتر برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A transparent, biconvex body of the eye between the iris and the vitreous humor that focuses light rays entering through the pupil to form an image on the retina.
[ترجمه گوگل]جسم شفاف و دو محدب چشم بین عنبیه و زجاجیه که پرتوهای نوری را که از مردمک وارد می‌شود متمرکز می‌کند تا تصویری را روی شبکیه ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]بدن شفاف و biconvex چشم بین عنبیه و humor vitreous که پرتوه ای نور را متمرکز می کند که وارد مردمک چشم می شوند تا تصویری را در شبکیه ایجاد کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Objective To investigate the correlation between postmortem interval (PMI) and the changes of electrical conductivity in vitreous humor in rabbits after death.
[ترجمه گوگل]ObjectiveTo بررسی ارتباط بین فاصله پس از مرگ (PMI) و تغییرات رسانایی الکتریکی در زجاجیه در خرگوش پس از مرگ
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق در مورد ارتباط بین فاصله پس از قتل (PMI)و تغییرات هدایت الکتریکی در vitreous در خرگوش ها پس از مرگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Asteroid hyalosis is a degenerative condition of the eye involving small white opacities in the vitreous humor.
[ترجمه گوگل]هیالوز سیارکی یک وضعیت دژنراتیو چشم است که شامل تیرگی های کوچک سفید رنگ در زجاجیه است
[ترجمه ترگمان]hyalosis Asteroid یک وضعیت فاسد کننده چشم است که شامل opacities سفید کوچک در حالت شوخ vitreous است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Synchysis scintillans is a degenerative condition of the eye resulting in liquified vitreous humor and the accumulation of cholesterol crystals within the vitreous.
[ترجمه گوگل]Synchysis scintillans یک وضعیت دژنراتیو چشم است که منجر به مایع زجاجیه و تجمع کریستال های کلسترول در داخل زجاجیه می شود
[ترجمه ترگمان]Synchysis scintillans یک وضعیت فاسد کننده چشم است که منجر به liquified vitreous vitreous و تجمع کریستال های کلسترول در داخل vitreous می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

آبگونه زجاجیّه
بخش های مختلف چشم را هم در تصویر می توانید مشاهده کنید. . .
vitreous humor
بخش های مختلف چشم انسان به انگلیسی 👁 👁
✅ eyeball = تخم چشم
✅ eyelid = پلک
✅ eyelash / lash = مژه
✅ sclera /white = صلبیه، سفیدی چشم
✅ retina = شبکیه
✅ iris = عنبیه
...
[مشاهده متن کامل]

✅ cornea = قرنیه
✅ vitreous body / vitreous humour = زجاجیه
✅ lens = عدسی
✅ ciliary muscle = ماهیچه مژگانی
✅ tear duct = مجرای اشکی
✅ optic nerve = عصب بینایی

مایع زجاجیه
زجاجیه

بپرس