vitreous

/ˈvɪtriəs//ˈvɪtrɪəs/

معنی: شیشه ای، زجاجی، شبیهشیشه
معانی دیگر: وابسته به یا ساخته شده از شیشه، آبگینه ای، شیشه مانند، زرق و برق

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: vitreosity (n.), vitreousness (n.)
(1) تعریف: having the nature or characteristics of glass, such as hardness or transparency.

(2) تعریف: of, concerning, made of, or derived from glass.

(3) تعریف: of or concerning the clear jellylike substance behind the lens of the eye.

جمله های نمونه

1. Cast Iron quality and a dazzling range of vitreous enamel colours.
[ترجمه گوگل]کیفیت چدن و ​​طیف خیره کننده ای از رنگ های مینای شیشه ای
[ترجمه ترگمان]کیفیت آهنین و طیف خیره کننده رنگ های enamel را نمایش دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Recent analyses of the vitreous component of faience found in Kerma.
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل های اخیر از جزء زجاجیه فایانس یافت شده در کرما
[ترجمه ترگمان]تجزیه و تحلیل های اخیر جز vitreous در Kerma در Kerma یافت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The accumulated bicarbonate in the vitreous causes increasingly alkaline conditions that precede activation of the kallikrein pathway, a component of the innate inflammatory response.
[ترجمه گوگل]بی کربنات انباشته شده در زجاجیه باعث ایجاد شرایط قلیایی فزاینده ای می شود که قبل از فعال شدن مسیر کالیکرئین، جزء پاسخ التهابی ذاتی است
[ترجمه ترگمان]جوش شیرین در the به طور فزاینده ای شرایط قلیایی را ایجاد می کند که پیش از فعال سازی مسیر کالیکریین، جزیی از واکنش التهابی درونی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The cloudiness rate of vitreous body and eye lens were increased with exposure dose.
[ترجمه گوگل]میزان کدر شدن بدن زجاجیه و عدسی چشم با دوز نوردهی افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]سرعت cloudiness بدن و لنز چشم با دوز نوردهی افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. When choosing vitreous birdbath, basically see chosen material whether accord with national requirement for toughened glass, hot coefficient of expansion.
[ترجمه گوگل]هنگام انتخاب حمام پرنده زجاجیه، اساساً مواد انتخابی را ببینید که آیا مطابق با نیاز ملی برای شیشه سخت شده، ضریب انبساط داغ است
[ترجمه ترگمان]هنگامی که انتخاب vitreous birdbath را انتخاب می کنیم، اساسا مواد انتخاب شده را می بینیم که با نیاز ملی برای سفت کردن شیشه، ضریب انبساط گرمایی همخوانی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Vitreous and retinal surgery poses a risk to corneal endothelium in the aphakic and pseudophakic eyes.
[ترجمه گوگل]جراحی زجاجیه و شبکیه خطری برای اندوتلیوم قرنیه در چشم‌های آفاکیک و کاذب ایجاد می‌کند
[ترجمه ترگمان]عمل vitreous و شبکیه چشم اندازی به ریسک اندوتلیوم در چشم های aphakic و pseudophakic وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Fibroplasia was visible from wound to vitreous body.
[ترجمه گوگل]فیبروپلازی از زخم تا زجاجیه قابل مشاهده بود
[ترجمه ترگمان]Fibroplasia از زخم به بدن vitreous قابل رویت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The vitreous body is a clear jelly that is much larger than the aqueous humor, and is bordered by the sclera, zonule, and lens.
[ترجمه گوگل]جسم زجاجیه یک ژله شفاف است که بسیار بزرگتر از زلالیه است و توسط صلبیه، زونول و عدسی هم مرز است
[ترجمه ترگمان]بدن vitreous یک ژل شفاف است که بسیار بزرگ تر از شوخ طبعی آبی است و با the، zonule و لنز هم مرز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In young patients with vitreous hemorrhage and specific cutaneous lesions, tuberous sclerosis with retinal astrocytic hamartoma may be considered.
[ترجمه گوگل]در بیماران جوان با خونریزی زجاجیه و ضایعات خاص پوستی، توبروس اسکلروزیس همراه با هامارتوم آستروسیتی شبکیه ممکن است در نظر گرفته شود
[ترجمه ترگمان]در بیماران جوان مبتلا به خونریزی vitreous و ضایعات cutaneous خاص، sclerosis tuberous با پوسته astrocytic retinal ممکن است در نظر گرفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. MMP-9 was elevated in vitreous of both groups, but detected only in the detached retina.
[ترجمه گوگل]MMP-9 در زجاجیه هر دو گروه بالا بود، اما فقط در شبکیه جدا شده تشخیص داده شد
[ترجمه ترگمان]MMP - ۹ در vitreous هر دو گروه افزایش یافت، اما تنها در شبکیه چشم جدا تشخیص داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. According to the research, vitreous enamel started in Han Dynasty and the rain drop glaze began to be created in Song Dynasty.
[ترجمه گوگل]بر اساس تحقیقات، مینای شیشه ای در سلسله هان و لعاب قطره باران در سلسله سونگ شروع به ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]براساس این تحقیق، مینا مینا در سلسله هان کار خود را آغاز کرد و درخشش قطرات باران در سلسله سانگ به وجود آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Melting burner of vitreous silica for the production of massive vitreous silica by the melting of silicon dioxide particles.
[ترجمه گوگل]مشعل ذوب سیلیس زجاجیه برای تولید سیلیس زجاجیه عظیم با ذوب ذرات دی اکسید سیلیکون
[ترجمه ترگمان]ذوب شدن vitreous سیلیکا برای تولید of های بزرگ سیلیکا بوسیله ذوب شدن ذرات سیلیسیم دی اکسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Grape film film of phlogistic, pigment phlogistic, vitreous body is muddy, lose sight of a thing basically, still have treat?
[ترجمه گوگل]فیلم فیلم انگور phlogistic، رنگدانه فلوژیستیک، بدن زجاجیه گل آلود است، از دست دادن دید از یک چیز اساسا، هنوز هم درمان؟
[ترجمه ترگمان]فیلم انگور با نام of، pigment phlogistic، بدنه vitreous، گلی است و اساسا یک چیز را از دست می دهد، که هنوز هم با آن برخورد می کنند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The Vision even comes with two baking sheets and an vitreous enamelled roasting tin and trivet.
[ترجمه گوگل]Vision حتی با دو ورقه پخت و یک قلع برشته شده با لعابی شیشه‌ای و کاکائو همراه است
[ترجمه ترگمان]چشم انداز حتی با دو صفحه پخت و یک کرم حکاکی شده که در حال کباب کردن قلع و trivet است، می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شیشه ای (صفت)
glassy, vitreous, hyaloid

زجاجی (صفت)
hyaline, glassy, vitreous, hyaloid

شبیه شیشه (صفت)
vitreous

تخصصی

[عمران و معماری] شیشه ای
[زمین شناسی] شیشه ای - الف) شیشه ای. - ب) به یک فرامینیفر هیالین (شفاف پوسته) گویند که دارای ظاهر و جلای شیشه است.

انگلیسی به انگلیسی

• of or like glass
something that is vitreous is made of or resembles glass; a technical term.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Having a glass - like quality; glossy and transparent 🪞
🔍 مترادف: Glass - like
✅ مثال: The vitreous surface of the sculpture shimmered in the sunlight.
[پزشکی] آبگینه، زجاجی: مربوط به یا دارای ماهیت شیشه
بخش های مختلف چشم انسان به انگلیسی 👁 👁
✅ eyeball = تخم چشم
✅ eyelid = پلک
✅ eyelash / lash = مژه
✅ sclera /white = صلبیه، سفیدی چشم
✅ retina = شبکیه
✅ iris = عنبیه
...
[مشاهده متن کامل]

✅ cornea = قرنیه
✅ vitreous body / vitreous humour = زجاجیه
✅ lens = عدسی
✅ ciliary muscle = ماهیچه مژگانی
✅ tear duct = مجرای اشکی
✅ optic nerve = عصب بینایی

vitreous ( شیمی )
واژه مصوب: شیشه‏ای
تعریف: ویژگی جامدی که در آن اتم ها یا مولکول ها فاقد نظم پردامنه باشند
زجاجی

بپرس