vitalism

/ˈvaɪtəlɪzəm//ˈvaɪtəlɪzəm/

معنی: اعتقاد به اصالت حیات، حیات گرایی، خاصیت حیاتی
معانی دیگر: (فلسفه) زیست گرایی، اصالت حیات، زندگی باوری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: vitalistic (adj.), vitalist (n.)
• : تعریف: the doctrine that a vital force radically different from all physical and chemical phenomena causes and sustains life.

جمله های نمونه

1. Vitalism, like every wrong idea, contains a useful sliver of truth.
[ترجمه گوگل]حیات گرایی، مانند هر ایده نادرستی، حاوی تکه ای مفید از حقیقت است
[ترجمه ترگمان]vitalism، مثل هر ایده اشتباه، شامل یک تکه نقره فام از حقیقت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. True, no biologist has really believed in vitalism for more than a century.
[ترجمه گوگل]درست است، هیچ زیست‌شناسی بیش از یک قرن است که واقعاً به حیات گرایی اعتقاد نداشته است
[ترجمه ترگمان]درست است، هیچ biologist به مدت بیش از یک قرن به vitalism اعتقاد ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A vitalist refers to someone who believes in vitalism.
[ترجمه گوگل]ویتالیست به کسی اطلاق می شود که به حیات گرایی اعتقاد دارد
[ترجمه ترگمان]A به کسی گفته می شود که به vitalism اعتقاد دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This paper analyzes its cosmogony from three aspects:cosmological outspread and vitalism; cosmological cycle and time; God as body and conflagration.
[ترجمه گوگل]این مقاله کیهان شناسی آن را از سه جنبه تحلیل می کند: گسترش کیهانی و حیات گرایی چرخه کیهانی و زمان؛ خدا به مثابه جسم و آتش
[ترجمه ترگمان]این مقاله cosmogony را از سه جنبه مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد: cosmological و vitalism؛ چرخه کیهانی و زمان؛ خدا به عنوان جسم و حریق
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He embraces the heterodox idea of monism, sometimes called animist materialism or vitalism, which is essentially a denial of any distinction between the body and the soul.
[ترجمه گوگل]او ایده هترودوکسی مونیسم را که گاهی ماتریالیسم آنیمیستی یا حیات گرایی نامیده می شود، می پذیرد، که اساساً انکار هر گونه تمایز بین بدن و روح است
[ترجمه ترگمان]وی ایده heterodox of را، که گاه animist materialism یا vitalism نامیده می شود، در آغوش می کشد که اساسا انکار هر گونه تمایز بین جسم و روح است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They are still a lot of people believe in vitalism.
[ترجمه گوگل]آنها هنوز هم بسیاری از مردم به حیات گرایی اعتقاد دارند
[ترجمه ترگمان]هنوز بسیاری از مردم به vitalism اعتقاد دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In the first chapter, the author states that Lihuishan is deeply influenced by Lawrence's primative vitalism and accepts Lawrence's artistic technique to create RED BUTTERFLY.
[ترجمه گوگل]در فصل اول، نویسنده بیان می کند که لیهویشان عمیقاً تحت تأثیر حیات گرایی بدوی لارنس است و تکنیک هنری لارنس برای ایجاد پروانه قرمز را می پذیرد
[ترجمه ترگمان]در فصل اول، نویسنده بیان می کند که Lihuishan عمیقا تحت تاثیر primative vitalism قرار دارد و تکنیک هنری لاورنس برای ایجاد butterfly قرمز را می پذیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اعتقاد به اصالت حیات (اسم)
vitalism

حیات گرایی (اسم)
vitalism

خاصیت حیاتی (اسم)
vitality, vitalism

تخصصی

[زمین شناسی] زیست گرایی، اصالت حیات، زندگی باوری - نظریه ای که بر طبق آن، بعضی از نیروهای درونی یا نیروی رانش زیستمندان، یک اثر جهت دار اعمال می کند که کمابیش تعیین کننده چگونگی وقوع تنوع و تکامل را تعیین می کند. مقایسه شود با: همادگرایی، کل گرایی.

انگلیسی به انگلیسی

• belief that life in organisms is caused and maintained by a force that is distinct from all chemical and physical forces

پیشنهاد کاربران

حیات گرایی
اصالت حیات
زیست گرایی
برتری زیست
زندگی باوری
مذهب اصالت حیات
ویتالیسم ( اصالت حیات یا حیات گرایی ) اعتقادی است مبتنی بر این فرض که �جانداران زنده اساساً با موجودات غیر زنده تفاوت دارند زیرا حاوی برخی عناصر غیر فیزیکی هستند یا بر اساس اصول متفاوتی نسبت به موجودات بی جان اداره می شوند. حیات گرایی صراحتا به یک اصل حیاتی استناد می کند که از آن عنصر اغلب به عنوان �جرقۀ حیاتی�، �انرژی� یا ��lan vital� یاد می شود که برخی آن را معادل روح می دانند.
...
[مشاهده متن کامل]

در قرن 18 و 19 حیات گرایی در بین زیست شناسان مورد بحث قرار گرفت، بین کسانی که احساس می کردند مکانیک شناخته شدۀ فیزیک در نهایت تفاوت بین حیات و غیر حیات را توضیح می دهد، و حیات گرایانی که استدلال می کردند که فرآیندهای حیات را نمی توان به یک فرآیند مکانیکی تقلیل داد.
زیست شناسانِ حیات گرا مانند یوهانس رینکه فرضیه های قابل آزمایشی را برای نشان دادن نارسایی با توضیحات مکانیکی ارائه کردند، اما آزمایشات آنها نتوانست از حیات گرایی پشتیبانی کند. اکنون زیست شناسان حیات گرایی را به این معنا می دانند که توسط شواهد تجربی رد شده است، و از این رو آن را یا به عنوان یک نظریۀ علمیِ جایگزین شده یا به عنوان یک شبه علم می دانند.

بپرس