vital statistics

/ˈvaɪtl̩stəˈtɪstɪks//ˈvaɪtl̩stəˈtɪstɪks/

معنی: امار زاد و ولد و مرگ و میر، امار حیاتی
معانی دیگر: آمار حیاتی (مانند آمار تولد و ازدواج و مرگ)، آمار مهند

بررسی کلمه

اسم جمع ( plural noun )
• : تعریف: statistics or data having to do with births, deaths, marriages, and other crucial events in human life.

جمله های نمونه

1. They are vital statistics if you want an accurate estimate of how much you have left over.
[ترجمه گوگل]اگر بخواهید برآورد دقیقی از مقدار باقیمانده خود داشته باشید، آمار حیاتی هستند
[ترجمه ترگمان]اگر می خواهید تخمینی دقیق از میزان باقیمانده شما داشته باشید، این آمار حیاتی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The vital statistics: 271 pages, $ 29 Masters Press.
[ترجمه گوگل]آمار حیاتی: 271 صفحه، چاپ مستر 29 دلار
[ترجمه ترگمان]آمار حیاتی: ۲۷۱ صفحه، ۲۹ $ پرس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Managers need information on population size and characteristics, vital statistics, finances, personnel and facilities.
[ترجمه گوگل]مدیران به اطلاعاتی در مورد اندازه و ویژگی های جمعیت، آمار حیاتی، امور مالی، پرسنل و امکانات نیاز دارند
[ترجمه ترگمان]مدیران به اطلاعات در مورد اندازه و ویژگی های جمعیت، آمار حیاتی، امور مالی، پرسنل و تاسیسات نیاز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Often they put the most vital statistics on big boards out in front of the unit, for the competition to see.
[ترجمه گوگل]اغلب آنها حیاتی ترین آمار را روی تابلوهای بزرگ جلوی واحد قرار می دهند تا رقابت مشاهده شود
[ترجمه ترگمان]اغلب آن ها آمار بسیار مهمی را روی تخته های بزرگ در مقابل این واحد برای رقابت در نظر می گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Vital statistics : Statistics concerning the important events in human life, as births, deaths, marriages, and migrations.
[ترجمه گوگل]آمار حیاتی: آمار مربوط به وقایع مهم زندگی بشر مانند تولد، مرگ، ازدواج و مهاجرت
[ترجمه ترگمان]آمار حیاتی: آمار مربوط به رویداده ای مهم در زندگی انسان، تولد، مرگ، ازدواج و مهاجرت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Why don't they put those vital statistics on their resumes?
[ترجمه گوگل]چرا آن آمارهای حیاتی را در رزومه خود قرار نمی دهند؟
[ترجمه ترگمان]چرا آن ها آمار حیاتی را در رزومه خود قرار نمی دهند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. What are the ? ? vital statistics ? ? of the MINI?
[ترجمه گوگل]چیست؟ ? آمار حیاتی ؟ ? از MINI؟
[ترجمه ترگمان]تو چی هستی؟ آمار حیاتی؟ از \"mini\"؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Vital statistics are the basic or derived data regarding vital events.
[ترجمه گوگل]آمار حیاتی داده های پایه یا مشتق شده در مورد رویدادهای حیاتی است
[ترجمه ترگمان]آمار حیاتی داده های اصلی یا مشتق شده از رویداده ای حیاتی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Other vital statistics submitted to judges include charges and time spent behind bars.
[ترجمه گوگل]سایر آمارهای حیاتی ارائه شده به قضات شامل اتهامات و زمان سپری شده در پشت میله های زندان است
[ترجمه ترگمان]سایر آمار حیاتی ارائه شده به قضات عبارتند از اتهامات و زمان صرف شده در پشت میله ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She has a good figure – her vital statistics are 36 - 24 - 3
[ترجمه گوگل]او رقم خوبی دارد - آمار حیاتی او 36 - 24 - 3 است
[ترجمه ترگمان]او شخصیت خوبی دارد - آمار حیاتی او ۳۶ - ۲۴ - ۳ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Her vital statistics must require higher math to work out!
[ترجمه گوگل]آمار حیاتی او باید به ریاضیات بالاتری نیاز داشته باشد تا کار کند!
[ترجمه ترگمان]آمار حیاتی او باید به ریاضی بالاتر نیاز داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Her vital statistics are 33 - 23 - 34 .
[ترجمه گوگل]آمار حیاتی او 33 - 23 - 34 است
[ترجمه ترگمان]آمار حیاتی او ۳۳ - ۲۳ - ۳۴ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You're in the right place to catch up on all the vital statistics in the competition so far.
[ترجمه گوگل]شما در مکان مناسبی هستید تا تمام آمارهای حیاتی در رقابت را تا کنون به دست آورید
[ترجمه ترگمان]شما در مکان مناسبی برای گرفتن همه آمار حیاتی در رقابت هستید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Experts are now being called out to check this tress vital statistics, and establish it officially as a record breaker.
[ترجمه گوگل]اکنون از کارشناسان فراخوانده شده است تا این آمار حیاتی را بررسی کنند و آن را رسما به عنوان یک رکورد شکن معرفی کنند
[ترجمه ترگمان]متخصصان در حال حاضر فراخوانده شده اند تا این آمار حیاتی را بررسی کنند و آن را به طور رسمی به عنوان یک رکورد شکن در نظر بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. This is based on enumerative classification, which is deeply rooted in the traditions of epidemiology and vital statistics.
[ترجمه گوگل]این بر اساس طبقه بندی شمارشی است که عمیقاً در سنت های اپیدمیولوژی و آمار حیاتی ریشه دارد
[ترجمه ترگمان]این امر براساس طبقه بندی enumerative است که عمیقا در سنت های اپیدمیولوژی و آمار حیاتی ریشه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

امار زاد و ولد و مرگ و میر (اسم)
vital statistics

امار حیاتی (اسم)
vital statistics

تخصصی

[زمین شناسی] آمار حیاتی
[حقوق] اطلاعات مربوط به احوال شخصیه
[ریاضیات] آمار وقایع زندگی
[آمار] آمار حیاتی

انگلیسی به انگلیسی

• a woman's vital statistics are the measurements of her bust, waist, and hips; an old-fashioned expression.

پیشنهاد کاربران

آمار حیاتی ( اسم جمع ) : مجموعه ای از آمارهای رسمی مربوط به جمعیت یک مکان، مانند درصد تولد زنده در هر هزار، بروز بیماری های خاص و تعداد تولد و مرگ.
دو تا معنی داره
۱. گروهی از حقایق رسمی که مواردی مانند آمار مرگ و میر ، زاد و ولد و ازدواج در یک کشور یا منطقه خاص را نشان می دهد
Figures that show the number of births and deaths in a country.
۲. اندازه گیری سینه ها کمر و باسن یک زن
The measurements of a woman's chest, waist and hips.

بپرس