vita

/ˈvaɪtə//ˈvaɪtə/

معنی: تاریخچه، حیات، زندگی
معانی دیگر: (معمولا کوتاه) زیستنامه، شرح زندگانی، بیوگرافی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: vitae
• : تعریف: a brief summary of one's career and accomplishments. (See curriculum vitae.)

جمله های نمونه

1. Have you brought your curriculum vitae and certificates with you?
[ترجمه گوگل]آیا رزومه و گواهینامه خود را به همراه داشته اید؟
[ترجمه ترگمان]Have و certificates را همراه آورده اید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. My eyes have shallow sea land old clap vita etched a bay miss.
[ترجمه گوگل]چشمانم دریای کم عمقی دارند، کف زدن های قدیمی که در خلیج نقش بسته اند
[ترجمه ترگمان]چشمانم کم عمق و قدیمی هستند که روی یک خلیج حکاکی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Send them your vitae if you want to go for this job.
[ترجمه گوگل]اگر می خواهید برای این کار بروید، رزومه خود را برای آنها ارسال کنید
[ترجمه ترگمان]اگر بخواهی این کار را انجام بدهی، vitae را به آن ها بفرست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Please enclose a curriculum vitae with your letter of application.
[ترجمه گوگل]لطفاً یک رزومه را به همراه نامه درخواست خود ضمیمه کنید
[ترجمه ترگمان]لطفا یک vitae را با نامه درخواست خود محصور کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Applications with a full curriculum vitae and two references should reach the Principal by June 12th.
[ترجمه گوگل]برنامه های کاربردی با رزومه کامل و دو مرجع باید تا 12 ژوئن به مدیر ارشد برسد
[ترجمه ترگمان]برنامه هایی با یک vitae کامل و دو منبع باید تا دوازدهم ژوئن به مدیر برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I am enclosing my curriculum vitae together with my photograph.
[ترجمه گوگل]من رزومه ام را به همراه عکسم ضمیمه می کنم
[ترجمه ترگمان]من curriculum my را با عکس خودم ضمیمه می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His television curriculum vitae lists no fewer than 81 titles.
[ترجمه گوگل]در رزومه تلویزیونی او کمتر از 81 عنوان فهرست شده است
[ترجمه ترگمان]vitae curriculum His از ۸۱ عنوان کم تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Their applications came complete with curricula vitae and official Discharge Certificates and Conduct Assessments.
[ترجمه گوگل]درخواست‌های آنها همراه با رزومه و گواهی‌های رسمی ترخیص و ارزیابی‌های رفتاری بود
[ترجمه ترگمان]برنامه های آن ها با vitae، گواهی نامه ها و مجوزهای تخلیه رسمی تکمیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Reservations about Humanae Vitae were enough to disqualify even the most gifted candidate.
[ترجمه گوگل]رزرو در مورد Humanae Vitae برای رد صلاحیت حتی با استعدادترین نامزد کافی بود
[ترجمه ترگمان]رزرو جا در مورد humanae به اندازه ای کافی بود که حتی most کاندید را از خود سلب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. That kind of curriculum vitae brings a reward in terms of career advancement, with the inevitable monetary gains.
[ترجمه گوگل]این نوع رزومه از نظر پیشرفت شغلی، با سودهای پولی اجتناب ناپذیر، پاداشی به همراه دارد
[ترجمه ترگمان]این نوع از برنامه درسی از نظر پیشرفت شغلی، با دستاوردهای مالی اجتناب ناپذیر، پاداش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Denys and Vita had been to church; they sat waiting for drinks to be brought them.
[ترجمه گوگل]دنیس و ویتا به کلیسا رفته بودند نشسته بودند تا برایشان نوشیدنی بیاورند
[ترجمه ترگمان]Denys و Vita به کلیسا رفته بودند و منتظر نوشیدنی بودند تا آن ها را بیاورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The release of Humanae Vitae in 1968 exacerbated clerical alienation.
[ترجمه گوگل]انتشار Humanae Vitae در سال 1968 بیگانگی روحانیون را تشدید کرد
[ترجمه ترگمان]انتشار humanae Vitae در سال ۱۹۶۸، بیگانگی روحانی را تشدید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. That was a new paragraph for her curriculum vitae.
[ترجمه گوگل]این یک پاراگراف جدید برای رزومه او بود
[ترجمه ترگمان]این یک پاراگراف جدید برای curriculum بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He gave me his curriculum vitae in short order.
[ترجمه گوگل]او رزومه خود را به طور خلاصه به من داد
[ترجمه ترگمان]او curriculum را به ترتیب به من داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Vita - who started slowly - struck the woodwork before a brilliant goal-line clearance from Mahmoud Fathallah rescued Zamalek.
[ترجمه گوگل]ویتا - که به آرامی شروع کرد - قبل از عبور درخشان از خط دروازه توسط محمود فتح الله، زمالک را نجات داد
[ترجمه ترگمان]زندگی زندگی که به کندی شروع به کار کرد، پیش از رسیدن به یک هدف درخشان از جانب محمود فتح الله، Zamalek را نجات داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تاریخچه (اسم)
annals, history, record, chronicle, case history, memoir, vita

حیات (اسم)
life, lifetime, brio, vita

زندگی (اسم)
life, habitancy, living, existence, vita, habitance, vivification

انگلیسی به انگلیسی

• curriculum vitae, resume, document which summarizes and individual's education and employment history (life in latin)

پیشنهاد کاربران

بپرس