1. a visitation of the plague for people's sins
بلای آسمانی به صورت طاعون به خاطر گناهان مردم
2. a visitation of the sick
دیدار از بیماران
3. the visitation of a cathedral by a bishop
سرکشی به یک کلیسای جامع توسط مطران
4. a hospital's visitation hours
ساعات ملاقات در بیمارستان
5. She is seeking more liberal visitation with her daughter.
[ترجمه گوگل]او به دنبال ملاقات آزادتر با دخترش است
[ترجمه ترگمان]او می خواهد با دخترش دیدار بیشتری داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The famine was a visitation of God for their sins.
[ترجمه گوگل]قحطی دیدار خدا برای گناهان آنها بود
[ترجمه ترگمان]قحطی برای گناهان آنان visitation بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The mother agreed to visitation rights for the boys' father.
[ترجمه گوگل]مادر با حقوق ملاقات پدر پسر موافقت کرد
[ترجمه ترگمان]مادر برای این که پدر پسرها حق ملاقات داشته باشد موافقت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. House-to-house visitation has been carried on, under the regulations of the General Board of Health.
[ترجمه گوگل]ویزیت خانه به خانه طبق مقررات شورای عمومی بهداشت انجام شده است
[ترجمه ترگمان]بازدید از خانه تحت مقررات هیات عمومی بهداشت انجام شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. They had another visitation from Essex police.
[ترجمه گوگل]آنها یک ملاقات دیگر از پلیس اسکس داشتند
[ترجمه ترگمان]آن ها دیدار دیگری از پلیس اسکس داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. I had visitation rights.
11. By visitation of the monastic and parish churches within their dioceses, the bishops heard what was going on.
[ترجمه گوگل]اسقف ها با بازدید از کلیساهای رهبانی و کلیسایی در حوزه های اسقف خود، آنچه را که در جریان است شنیدند
[ترجمه ترگمان]اسقفان، با دیدن کلیساهای پروتستان و کلیسایی در قلمرو خویش، آنچه را که در جریان بود شنیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Visitation at the funeral home is from 2 to 8 p. m. on Monday.
[ترجمه گوگل]بازدید از مجلس ترحیم از ساعت 14 الی 20 می باشد متر در روز دوشنبه
[ترجمه ترگمان]Visitation در مراسم تدفین از ۲ تا ۸ بعد از ظهر است متر دوشنبه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. I mean establishing consumer visitation rights, far beyond an 800 - number and a standard website.
[ترجمه گوگل]منظور من ایجاد حقوق بازدید از مصرف کننده، بسیار فراتر از یک شماره 800 و یک وب سایت استاندارد است
[ترجمه ترگمان]منظورم ایجاد حقوق بازدید کننده، بسیار فراتر از ۸۰۰ عدد و یک وب سایت استاندارد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The Hurons stood aghast at this sudden visitation of death on one of their band.
[ترجمه گوگل]هیورون ها از این دیدار ناگهانی مرگ یکی از گروه هایشان بهت زده بودند
[ترجمه ترگمان]Hurons از این دیدار ناگهانی در یکی از their مات و مبهوت مانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. A nation at war has the right of visitation of the neutral ships.
[ترجمه گوگل]ملتی که در حال جنگ است حق بازدید از کشتی های بی طرف را دارد
[ترجمه ترگمان]یک ملت در جنگ حق بازدید از کشتی های خنثی را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید