اسم ( noun )
حالات: visibilities
حالات: visibilities
• (1) تعریف: the state or fact of being visible.
- With our product shelved at the back of the store, we worry about its visibility.
[ترجمه گوگل] با توجه به اینکه محصول ما در پشت فروشگاه قفسه شده است، نگران نمایان بودن آن هستیم
[ترجمه ترگمان] با محصولی که در پشت مغازه بایگانی شده است، در مورد قابلیت دید آن نگران هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] با محصولی که در پشت مغازه بایگانی شده است، در مورد قابلیت دید آن نگران هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The web series increased his visibility as an actor, which led to a movie deal.
[ترجمه گوگل] این مجموعه وب باعث افزایش دید او به عنوان یک بازیگر شد که منجر به یک معامله سینمایی شد
[ترجمه ترگمان] مجموعه وب دید او را به عنوان یک بازیگر افزایش داد، که منجر به معامله فیلم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] مجموعه وب دید او را به عنوان یک بازیگر افزایش داد، که منجر به معامله فیلم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: the maximum distance from which something can be seen under certain conditions of atmosphere and weather.
- Please drive carefully when visibiilty is poor.
[ترجمه گوگل] لطفاً وقتی دید ضعیف است با احتیاط رانندگی کنید
[ترجمه ترگمان] لطفا وقتی visibiilty فقیر است به دقت رانندگی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] لطفا وقتی visibiilty فقیر است به دقت رانندگی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید