1. capital virtues
محسنات اصلی
2. her virtues are voluminous
محسنات او زیاد است.
3. homely virtues
محسنات معمولی
4. homespun virtues
صفات خوب آموخته شده در خانه
5. the virtues ascribed to fatima
محسناتی که به فاطمه نسبت داده می شوند
6. the virtues of teaching as a profession
مزایای معلمی به عنوان یک حرفه
7. the many virtues of fasting
محسنات فراوان روزه گیری
8. everyone admired her virtues
همه ی محسنات او را تحسین می کردند.
9. he enumerated the virtues of fasting
او محسنات روزه گیری را برشمرد.
10. he exemplifies the virtues of the working class
او الگویی از فضایل طبقه کارگر است.
11. the vices and virtues of each human being
بدی ها و نیکی های (یا صفات بد و خوب) هر انسان
12. . . . his faults and virtues are hidden
. . . عیب و هنرش نهفته باشد
13. generosity crowned his other virtues
سخاوت (همچون تاج) سایر محسنات او را مزین می کرد.
14. he expatiated on the virtues of vegetarianism
او درباره ی محسنات گیاه خواری به تفصیل بحث کرد.
15. morteza kept extolling the virtues of vegetarianism
مرتضی مرتبا محسنات گیاهخواری را می ستود.
16. newspaper ads plumped the virtues of the russian made cars
آگهی های روزنامه درباره ی محسنات اتومبیل های ساخت روسیه تبلیغ می کردند.
17. she exaggerated her own daughter's virtues
او محسنات دختر خود را بزرگ می کرد.
18. the camera can magic vices into virtues
دوربین عکاسی می تواند بدی ها را افسون وار همچون محسنات بنمایاند.
19. he harangued us for two hours on the virtues of vegetarianism
او با دو ساعت صحبت درباره ی محسنات گیاهخواری سر همه را برد.
20. he thinks newspapers are the sole arbiters of th virtues and faults of governments
فکر می کند روزنامه ها یگانه داوران خوبی ها و بدی های دولت ها هستند.