virtually

/ˈvɝːtʃuːəli//ˈvɜːtʃʊəli/

تقریبا، کمابیش، عملا، در معنی، واقعا، تقدیرا، معنا

بررسی کلمه

قید ( adverb )
• : تعریف: practically; almost completely; very nearly.
مشابه: almost, practically

- We expected the restaurant to be busy but we were surprised to find it virtually empty.
[ترجمه Sanaz Nasseri] ما انتظار یه رستوران شلوغ رو داشتیم، ولی تعجب زده اونو عملا خالی دیدیم
|
[ترجمه اسماعیل کریمی] ما انتظار یه رستوران شلوغ رو داشتیم اما در کمال تعجب عملا آن را خالی یافتیم
|
[ترجمه گوگل] ما انتظار داشتیم رستوران شلوغ باشد اما از اینکه تقریباً خالی بود شگفت زده شدیم
[ترجمه ترگمان] انتظار داشتیم که رستوران شلوغ باشد، اما تعجب کردیم که آن را عملا خالی یافتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The contractor says the house is virtually finished and we can move in next week.
[ترجمه گوگل] پیمانکار می گوید خانه عملاً تمام شده است و هفته آینده می توانیم نقل مکان کنیم
[ترجمه ترگمان] پیمان کار می گوید که خانه عملا تمام شده است و ما می توانیم در هفته آینده حرکت کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- It's virtually impossible to enter the building without the proper identification and clearance.
[ترجمه گوگل] ورود به ساختمان بدون شناسایی و ترخیص مناسب عملا غیرممکن است
[ترجمه ترگمان] بدون شناسایی و پاک سازی مناسب، ورود به ساختمان تقریبا غیر ممکن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. virtually identical
تقریبا یک جور

2. The hospital had virtually given her up for dead, but she eventually recovered.
[ترجمه گوگل]بیمارستان عملاً او را به خاطر مرگ تسلیم کرده بود، اما او در نهایت بهبود یافت
[ترجمه ترگمان]بیمارستان عملا او را برای مردن آماده کرده بود، اما بالاخره بهبود پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Libel plaintiffs are virtually obliged to go into the witness box.
[ترجمه گوگل]شاکیان افترا عملاً موظف هستند به جعبه شاهد بروند
[ترجمه ترگمان]در واقع در واقع باید در جایگاه شهود شرکت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In Post Offices, virtually every document that's passed across the counter is stamped with a rubber stamp.
[ترجمه گوگل]در ادارات پست، تقریباً هر سندی که از روی پیشخوان عبور می کند با مهر لاستیکی مهر می شود
[ترجمه ترگمان]در دفاتر پست، عملا هر سندی که از روی پیشخوان عبور می کند، با مهر لاستیکی مهر می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. When Sotomayor is on form he is virtually invincible.
[ترجمه گوگل]وقتی سوتومایور در فرم است، عملاً شکست ناپذیر است
[ترجمه ترگمان]هنگامی که سوتومایور در حال شکل گرفتن است، او واقعا شکست ناپذیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There were contingents from the navies of virtually all EU countries.
[ترجمه گوگل]نیروهای دریایی تقریباً همه کشورهای اتحادیه اروپا حضور داشتند
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی از نیروهای دریایی تقریبا همه کشورهای اتحادیه اروپا حضور داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They found the jungle virtually impenetrable.
[ترجمه گوگل]آنها جنگل را عملا غیر قابل نفوذ یافتند
[ترجمه ترگمان]آن ها جنگل را عملا نفوذناپذیر یافتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Her fear virtually imprisoned her in her home.
[ترجمه گوگل]ترس او عملاً او را در خانه اش زندانی کرد
[ترجمه ترگمان]ترسش عملا او را در خانه اش زندانی کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Virtually all instruction is in small groups or one-on-one.
[ترجمه گوگل]تقریباً تمام آموزش ها در گروه های کوچک یا یک به یک است
[ترجمه ترگمان]تقریبا همه دستورالعمل در گروه های کوچک یا یکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Virtually every woman in the '20s swooned over Valentino.
[ترجمه گوگل]تقریباً همه زنان در دهه 20 از والنتینو غمگین بودند
[ترجمه ترگمان]جدی میگم هر زنی تو ۲۰ سالگی از هوش رفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Virtually all the children come to school by bus.
[ترجمه گوگل]تقریباً همه بچه ها با اتوبوس به مدرسه می آیند
[ترجمه ترگمان]تقریبا همه بچه ها با اتوبوس به مدرسه می آیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She found his accent virtually incomprehensible.
[ترجمه گوگل]لهجه او را تقریبا نامفهوم می دید
[ترجمه ترگمان]لهجه اش غیرقابل ادراک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Joanna, 30, spent most of her twenties virtually estranged from her father.
[ترجمه گوگل]جوانا، 30 ساله، بیشتر دهه بیست سالگی خود را تقریباً از پدرش دور کرد
[ترجمه ترگمان]جوانا، ۳۰، بیش از بیست سال او را از پدرش دور کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Virtually all cooking was done over coal-fired ranges.
[ترجمه گوگل]تقریباً تمام پخت و پز در محدوده های زغال سنگ انجام می شد
[ترجمه ترگمان]تقریبا همه پخت وپز در محدوده fired زغال سنگ انجام شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in essence, in effect, almost, practically, as good as

پیشنهاد کاربران

عملا
تحقیقاً
I'm sorry i'm late. I was virtually at the bus when it left without me.
I virtually cried when i realised i'd left my headphones at home.
Bbc learning english : bbc news review : antarctic ice melting
معنی آن تقریبا است .
در کامپیوتر به علت اینکه موضوع مجازی، اینقدر به واقعیت نزدیکه که انگار تقریبا واقعیه می گوییم معنی مجازی میده .
تقریباً
مثال: The project is virtually complete.
پروژه تقریباً کامل است.
به ناچار
almost or very nearly, so that any slight difference is not important
واقعاً ( در حوزه موضوعات واقعی ) ، مجازا ( در حوزه موضوعات کامپیوتری )
تقریباً
کمابیش
عملا
در عمل
واقعا
مجازا
مثال:
Griner appeared virtually at her appeal hearing on Tuesday and urged the court of reassess her sentence, saying that people found guilty of lesser crimes were given shorter sentences.
مجازی
در واقع
تقریبا
در عمل
تقریبا ؛ به طور مجازی
# Their twins are virtually identical
# This new material is virtually unbreakable
# Nowadays all these things can be experienced virtually
almost تقریبا
مجازی ( با استفاده از دنیای اینترنت )
امروزه
on a computer, rather than in the real world
Almost, more or less
تقریبا
1 ) مجازا
2 ) تقریبا
به نحوی، به نوعی، تا حدودی
به شکل مجازی
مجازاً
Roughly
مترادف
مترادف
approximately
نزدیک، تقریبا
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٦)

بپرس