virginity

/vərˈdʒɪnəti//vəˈdʒɪnɪti/

معنی: بکارت، دوشیزگی، دخترکی، زندگی تجرد
معانی دیگر: پوپکی، عفت، پاکی، دست نخوردگی، تازگی، نوینی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: virginities
(1) تعریف: the state of being a virgin.
مشابه: celibacy

(2) تعریف: the state of being pure, natural, or untouched.

جمله های نمونه

1. Pete lost his virginity at 15 when he was seduced by his best friend's mother.
[ترجمه گوگل]پیت بکارت خود را در 15 سالگی از دست داد که توسط مادر بهترین دوستش اغوا شد
[ترجمه ترگمان]پیت در سن ۱۵ سالگی دوباره بکارت خود را از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She was 19 when she lost her virginity.
[ترجمه حسین] وقتی که او باکریتش رو از دست داد نوزده سال سن داشت.
|
[ترجمه گوگل]او 19 ساله بود که باکرگی خود را از دست داد
[ترجمه ترگمان]اون ۱۹ سالش بود وقتی باکره - ش رو از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She lost her virginity at the age of sixteen to the boy next door.
[ترجمه ترنسلیت] او ( دختر ) در 16 سالگی دوشیزگی اش را به خاطر ( با ) پسر همسایه از دست داد.
|
[ترجمه گوگل]او باکرگی خود را در شانزده سالگی به پسر همسایه از دست داد
[ترجمه ترگمان]در سن شانزده سالگی، virginity را از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He lost his virginity when he was 1
[ترجمه گوگل]او در 1 سالگی باکرگی خود را از دست داد
[ترجمه ترگمان]وقتی که سالش بود، باکره بودنش رو از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She lost her virginity when she was 20.
[ترجمه گوگل]او در 20 سالگی باکرگی خود را از دست داد
[ترجمه ترگمان]وقتی ۲۰ سالش بود باکرگی شو از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Virginity at her age was a positive handicap, he had insisted.
[ترجمه گوگل]او اصرار کرده بود که باکرگی در سن او یک نقص مثبت بود
[ترجمه ترگمان]او اصرار کرده بود که در سن و سال او نقص مثبتی داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Dostoevsky was writing about purity, not chastity or virginity.
[ترجمه گوگل]داستایوفسکی درباره پاکی می نوشت، نه عفت یا باکرگی
[ترجمه ترگمان]Dostoevsky در حال نوشتن درباره خلوص، نه پاکدامنی و بکارت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. And so it was I lost my worthless virginity.
[ترجمه گوگل]و به این ترتیب بود که من بکارت بی ارزش خود را از دست دادم
[ترجمه ترگمان]و این بود که من باکره worthless رو از دست دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Did she wear her virginity like a name-badge at a conference?
[ترجمه گوگل]آیا او باکرگی خود را مانند یک نشان در یک کنفرانس به تن کرد؟
[ترجمه ترگمان]اون باکره بودنش رو مثل یه نشان به یه کنفرانس در نظر گرفته بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She had lost her virginity to a law student while at university.
[ترجمه گوگل]او در زمان تحصیل در دانشگاه بکارت خود را به خاطر یک دانشجوی حقوق از دست داده بود
[ترجمه ترگمان]در مدتی که در دانشگاه بود، بکارت خود را از دست داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Not that she wanted to lose her virginity - nothing as drastic as that!
[ترجمه گوگل]نه اینکه بخواهد باکرگی خود را از دست بدهد - هیچ چیز به این شدت!
[ترجمه ترگمان]نه اینکه می خواست باکره بودنش را از دست بدهد - هیچ چیز به اندازه این جدی نبود!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Virginity, voluntary poverty, and self-denial had long been admired.
[ترجمه گوگل]باکرگی، فقر داوطلبانه و انکار خود مدتها مورد تحسین قرار گرفته بود
[ترجمه ترگمان]Virginity، فقر اختیاری، و self مدت ها مورد تحسین واقع شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She said she wanted to lose her virginity and she picked me.
[ترجمه گوگل]او گفت که می خواهد باکرگی خود را از دست بدهد و من را انتخاب کرد
[ترجمه ترگمان]اون گفت که می خواد باکرگی شو از دست بده و اون منو انتخاب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. You could lose your virginity riding in one of those.
[ترجمه گوگل]ممکن است با سواری در یکی از آن ها بکارت خود را از دست بدهید
[ترجمه ترگمان]می تونی باکره بودنت رو توی یکی از اونا از دست بدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I am 26 and have just lost my virginity after a year-long relationship.
[ترجمه گوگل]من 26 ساله هستم و به تازگی پس از یک رابطه طولانی مدت باکرگی خود را از دست داده ام
[ترجمه ترگمان]من ۲۶ سال دارم و بعد از یک سال روابط طولانی بکارت خود را از دست دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بکارت (اسم)
maidenhead, virginity, maidenhood

دوشیزگی (اسم)
virginity, maidenhood

دخترکی (اسم)
virginity

زندگی تجرد (اسم)
virginity

انگلیسی به انگلیسی

• condition of being a virgin, condition of not having had sexual intercourse; purity

پیشنهاد کاربران

virginity ( روان شناسی )
واژه مصوب: دوشیزگی
تعریف: حالتی که نمایانگر زنی است که هرگز رابطۀ جنسی نداشته است |||متـ . باکرگی
داداش دوشیزگی دیگه چیه ناموسا. درستش باکرگیه. هم مربوط به پسراست هم دخترا
Losing your virginity should be your last worry, you will surely die of electric shock in that bedroom before any STD
دوشیزگی

بپرس