virginal

/ˈvɜːrdʒənl̩//ˈvɜːdʒɪnl̩/

معنی: خالص، دست نخورده، بکر، دوشیزهای، باکره مانده
معانی دیگر: وابسته به یا برازنده ی باکره ها، دوشیزه وار، درخور دوشیزه ها، در حالت باکرگی، باکره، پاک، عفیف، (ساز موسیقی قرن 16) ورجینال

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: pertaining to or characteristic of a virgin.
مترادف: celibate, chaste, virgin
مشابه: innocent, maiden, pure, vestal, virtuous

(2) تعریف: pure; fresh.
مترادف: pristine, unsullied, virgin
مشابه: chaste, clean, fresh, immaculate, incorrupt, maiden, pure, snowy, spotless, undefiled, unpolluted, untainted, virtuous
اسم ( noun )
مشتقات: virginalist (n.)
• : تعریف: (often pl.) a type of small harpsichord popular in the sixteenth and seventeenth centuries.

جمله های نمونه

1. She was dressed in virginal white.
[ترجمه گوگل]لباس سفید بکر به تن داشت
[ترجمه ترگمان]لباس دخترانه پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There could be no miracle of the virginal conception without the work of the Third person of the Trinity.
[ترجمه گوگل]هیچ معجزه ای از لقاح باکره بدون کار شخص سوم تثلیث وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]بدون کار شخص سوم تثلیث جز یک معجزه نمی تواند وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. John G. is a shy, virginal youth who still shares a room with his widowed father.
[ترجمه گوگل]جان جی جوانی خجالتی و باکره است که هنوز با پدر بیوه خود در اتاق مشترک است
[ترجمه ترگمان]جان جی جوانی خجالتی و virginal است که هنوز با پدر بیوه خود یک اتاق دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Johnnie stood at the tideline, a virginal apparition begging him to come out.
[ترجمه گوگل]جانی در خط جزر و مد ایستاده بود، یک ظاهر باکره از او التماس می کرد که بیرون بیاید
[ترجمه ترگمان]جانی در tideline ایستاده بود و یک شبح باکره از او خواهش می کرد که بیرون بیاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Jus' because you found some virginal little doll you can lead by the collar?
[ترجمه گوگل]جاس، چون چند عروسک باکره پیدا کردی که می توانی یقه اش را هدایت کنی؟
[ترجمه ترگمان]فقط به خاطر این که تو یه عروسک کوچولوی باکره پیدا کردی که بتونی با یقه باز کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Virginal Vera, besotted with phonetics.
[ترجمه گوگل]ویرجینال ورا، غرق در آوایی
[ترجمه ترگمان]Virginal ورا، با phonetics باش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. And finally, with virginal Pamela.
[ترجمه گوگل]و در نهایت، با پاملا باکره
[ترجمه ترگمان]و در آخر، با یک پا ملا باکره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. And Julie married Alec, dressed appropriately in virginal white.
[ترجمه گوگل]و جولی با الک ازدواج کرد که لباس مناسبی با لباس سفید بکر به تن داشت
[ترجمه ترگمان]و جولی با الک ازدواج کرد، لباس مناسب در دست داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Nor is there anything more virginal than the shimmer of young foliage.
[ترجمه گوگل]هیچ چیز بکرتر از درخشش شاخ و برگ های جوان نیست
[ترجمه ترگمان]از میان شاخ و برگ ها چیز دیگری هم وجود ندارد که از میان شاخ و برگ درختان جوان وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Virgins are not virginal as they used to be.
[ترجمه گوگل]باکره ها مانند گذشته باکره نیستند
[ترجمه ترگمان]چون باکره نیست، باکره نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Not having experienced sexual intercourse; virginal.
[ترجمه گوگل]نداشتن رابطه جنسی؛ باکره
[ترجمه ترگمان]سکس با تجربه نبوده، باکره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Perhaps blue eyelashes are this allusive sign, virginal behavior this fragile allusion.
[ترجمه گوگل]شاید مژه های آبی این نشانه کنایه باشد، رفتار باکره این کنایه شکننده
[ترجمه ترگمان]شاید مژه های آبی این نشانه allusive و رفتار دخترانه این کنایه ظریف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Virginal beauty, illusion al reality - that is Jiuzhaigou, one of nature's masterpieces!
[ترجمه گوگل]زیبایی بکر، توهم در واقعیت - جیوزایگو، یکی از شاهکارهای طبیعت است!
[ترجمه ترگمان]زیبایی Virginal، فریب واقعیت - که یکی از شاهکارهای طبیعت است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Objective To discuss the name of break out virginal breast hypertrophy, diagnosis and treatment of macromastia.
[ترجمه گوگل]هدف بحث در مورد نام هیپرتروفی شکمی پستان، تشخیص و درمان ماکروماستی
[ترجمه ترگمان]هدف برای بحث در مورد نام شکستن hypertrophy پستان، تشخیص و درمان of
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خالص (صفت)
absolute, sheer, net, pure, genuine, solid, sincere, downright, heartfelt, veridical, virginal, unmixed, simon-pure, unalloyed, unadulterated

دست نخورده (صفت)
whole, entire, virgin, intact, virginal

بکر (صفت)
original, virginal

دوشیزهای (صفت)
virginal

باکره مانده (صفت)
virginal

انگلیسی به انگلیسی

• not having had sexual intercourse; innocent, pure, chaste; unsullied, untouched; new
someone who is virginal is young and innocent, and has had no experience of sex.

پیشنهاد کاربران

۱. باکره. تمیز. پاک
Jesus was born through a virginal conception.
حضرت عیسی از یک لقاح پاک به دنیا آمد.

بپرس