violator

/ˈvaɪəˌletər//ˈvaɪəleɪt/

معنی: متجاوز، غاصب، ستمگر، شکننده، متخلف
معانی دیگر: ناقص

جمله های نمونه

1. He was stigmatized as a violator of the agreement.
[ترجمه شان] داغ خیانت ( انگ بد نامی ) به خاطر تخلفش از توافق ، به او زده شد.
|
[ترجمه گوگل]او به عنوان ناقض توافق انگ انگ زده شد
[ترجمه ترگمان]او به عنوان ناقضان این قرارداد بدنام شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Violators are subject to a $100 fine.
[ترجمه شان] متخلفان ( ناقضان ) قوانین ، مشمول پرداخت 100 دلار جریمه هستند.
|
[ترجمه گوگل]متخلفان مشمول جریمه 100 دلاری هستند
[ترجمه ترگمان]ناقضان قوانین مشمول یک جریمه ۱۰۰ دلاری هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Repeat violators will face fines of $ 100 or more.
[ترجمه شان] تکرار ( تخلف ) ، متخلفان را باجریمه های 100 دلاری ، و بیشتر، مواجه خواهد کرد.
|
[ترجمه گوگل]متخلفان مکرر با جریمه 100 دلاری یا بیشتر مواجه خواهند شد
[ترجمه ترگمان]تکرار متخلفان با جریمه ۱۰۰ دلار یا بیشتر مواجه خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He commanded all law violators to cease and desist.
[ترجمه گوگل]او به همه ناقضان قانون دستور داد که دست بردارند و دست بردارند
[ترجمه ترگمان]به همه قانون فرمان داد که دست از این کار بردارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Violators faced trial by closed military courts.
[ترجمه گوگل]متخلفان توسط دادگاه های نظامی بسته محاکمه شدند
[ترجمه ترگمان]متخلفان با دادگاه نظامی بسته محاکمه شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Police take violators to a special detention center and telephone their homes.
[ترجمه گوگل]پلیس متخلفان را به یک بازداشتگاه ویژه می برد و با خانه هایشان تلفن می کند
[ترجمه ترگمان]پلیس متخلفان را به یک بازداشتگاه ویژه منتقل کرده و به خانه های آن ها تلفن کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. First-time violators face a $ 100 fine.
[ترجمه گوگل]متخلفان برای اولین بار با جریمه 100 دلاری روبرو می شوند
[ترجمه ترگمان]نخستین باری که متخلفان با جریمه ۱۰۰ دلار مواجه می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Violator net will hold responsible legally.
[ترجمه گوگل]نت متخلف قانوناً مسئول خواهد بود
[ترجمه ترگمان]تور violator قانونا مسئول خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Thus adjudication and incarceration of the violator may occur many years after the commission the crime.
[ترجمه گوگل]بنابراین، قضاوت و حبس متخلف ممکن است سالها پس از ارتکاب جرم اتفاق بیفتد
[ترجمه ترگمان]بنابراین، داوری و حبس متخلف ممکن است سال ها بعد از ارتکاب جرم رخ دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A thief is transformed from a violator of the household to a protector against greater violation.
[ترجمه گوگل]دزد از متخلف خانواده به محافظی در برابر تخلفات بزرگتر تبدیل می شود
[ترجمه ترگمان]یک دزد از یک متجاوز به یک حامی در برابر تخطی بیشتر تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Attorney General Brewster made an attempt to punish the violators by ordering the local district attorney to make arrests.
[ترجمه گوگل]دادستان کل بروستر با دستور دادستان منطقه برای دستگیری متخلفان تلاش کرد
[ترجمه ترگمان]General Brewster، دادستان عمومی، برای مجازات متخلفان از طریق دستور دادگاه محلی برای دستگیری، تلاش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Brown wants state and federal officials to help police by arresting parole violators who are in the park.
[ترجمه گوگل]براون از مقامات ایالتی و فدرال می خواهد تا با دستگیری متخلفان آزادی مشروط که در پارک هستند به پلیس کمک کنند
[ترجمه ترگمان]براون از مقامات دولتی و فدرال می خواهد تا با دستگیری متخلفان مشروط که در پارک هستند، به پلیس کمک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Under Prop. 6 citizen groups must file a 60-day notice claiming jurisdiction to sue alleged violators.
[ترجمه گوگل]بر اساس بند 6، گروه‌های شهروندی باید یک اخطار 60 روزه برای شکایت از متخلفان ادعایی صلاحیت کنند
[ترجمه ترگمان]زیر Prop ۶ گروه شهروند باید یک اعلامیه ۶۰ روزه را ثبت کنند که ادعا می کنند صلاحیت شکایت از متخلفان را دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Many cities require registration of alarm systems, provide for a warning process, fine violators and authorize disconnection of alarm systems.
[ترجمه گوگل]بسیاری از شهرها نیازمند ثبت سیستم های هشدار هستند، فرآیند هشدار را ارائه می دهند، متخلفان را جریمه می کنند و اجازه می دهند تا سیستم های هشدار را قطع کنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از شهرها نیازمند ثبت نام سیستم های هشدار دهنده، فراهم نمودن یک فرآیند هشدار، متخلفان جریمه و مجوز قطعی سیستم های هشدار هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. For example a false start a running event might have been a whipping of the violator.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، شروع نادرست یک رویداد دویدن ممکن است شلاق زدن متخلف باشد
[ترجمه ترگمان]برای مثال، شروع نادرست یک اتفاق در حال اجرا ممکن است باعث شلاق زدن متخلف شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

متجاوز (اسم)
aggressor, offender, violator, transgressor, trespasser, wrongdoer

غاصب (اسم)
aggressor, violator, usurper, rapist, tyrant, oppressor

ستمگر (اسم)
violator, rapist, tyrant, oppressor, despot, nimrod, represser

شکننده (اسم)
violator

متخلف (اسم)
offender, violator, transgressor, wrongdoer, delinquent

انگلیسی به انگلیسی

• offender; transgressor; desecrater; rapist
a violator of a rule or law is a person or country that violates it.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : violate
✅️ اسم ( noun ) : violation / violence / violator
✅️ صفت ( adjective ) : violent
✅️ قید ( adverb ) : violently

بپرس