1. He withheld the letter out of sheer vindictiveness.
[ترجمه گوگل]او نامه را به خاطر کینه توزی محض پنهان کرد
[ترجمه ترگمان]نامه را از انتقام جویی محض بیرون آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نامه را از انتقام جویی محض بیرون آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. A true gentleman is above envy, jealousy or vindictiveness.
[ترجمه گوگل]یک جنتلمن واقعی فراتر از حسادت، حسادت یا کینه توزی است
[ترجمه ترگمان]یک جنتلمن واقعی از حسادت، حسادت یا انتقام جویی از او بالاتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک جنتلمن واقعی از حسادت، حسادت یا انتقام جویی از او بالاتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. She showed resistance to harsh discipline and a vindictiveness over any prohibitions.
[ترجمه گوگل]او در برابر انضباط خشن و کینه توزی نسبت به هر گونه ممنوعیت مقاومت نشان داد
[ترجمه ترگمان]او مقاومت در برابر انضباط سخت و a را بر علیه هر گونه ممنوعیت ها نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او مقاومت در برابر انضباط سخت و a را بر علیه هر گونه ممنوعیت ها نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He was surprised by the depth of Eloise's vindictiveness.
[ترجمه گوگل]او از عمق کینه توزی الویس شگفت زده شد
[ترجمه ترگمان]او از عمق خصومت Eloise شگفت زده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او از عمق خصومت Eloise شگفت زده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. In it she tries to justify the vindictiveness with which she treated the young girl.
[ترجمه گوگل]در آن او سعی می کند کینه توزی را که با دختر جوان رفتار می کرد، توجیه کند
[ترجمه ترگمان]در این کار سعی می کند the را که با آن دختر جوان رفتار می کرد توجیه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در این کار سعی می کند the را که با آن دختر جوان رفتار می کرد توجیه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. His generosity to his friends was matched by vindictiveness to those who fell out of his favour.
[ترجمه گوگل]سخاوت او با دوستانش با کینه توزی نسبت به کسانی که از لطف او دور شدند، همسان بود
[ترجمه ترگمان]سخاوت او نسبت به دوستانش با انتقام جویی به کسانی که از او دور شده بودند، مطابقت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سخاوت او نسبت به دوستانش با انتقام جویی به کسانی که از او دور شده بودند، مطابقت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. It is the vibration of vindictiveness that causes leaders to compete with one another for territorial reign or to war upon one another.
[ترجمه گوگل]این ارتعاش کینهورزی است که باعث میشود رهبران با یکدیگر برای سلطنت سرزمینی یا جنگ با یکدیگر رقابت کنند
[ترجمه ترگمان]این ارتعاش of است که باعث می شود رهبران برای حکومت قلمرویی دیگر یا جنگ با یکدیگر رقابت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این ارتعاش of است که باعث می شود رهبران برای حکومت قلمرویی دیگر یا جنگ با یکدیگر رقابت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Jealousy, envy, anger, resentment, greed, lust, vindictiveness, revenge, hatred . . . they all float in that large reservoir of our inner life.
[ترجمه گوگل]حسادت، حسادت، خشم، کینه، طمع، شهوت، کینه توزی، انتقام، نفرت همه آنها در آن مخزن بزرگ زندگی درونی ما شناور هستند
[ترجمه ترگمان]حسادت، حسادت، خشم، کینه، انتقام، انتقام، انتقام، نفرت، نفرت، و همه در آن مخزن بزرگ زندگی our شناورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]حسادت، حسادت، خشم، کینه، انتقام، انتقام، انتقام، نفرت، نفرت، و همه در آن مخزن بزرگ زندگی our شناورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Her present countenance had a wild vindictiveness in its white cheek, and a bloodless lip and scintillating eye; and she retained in her closed fingers a portion of the locks she had been grasping.
[ترجمه گوگل]چهره کنونی او کینه توزی وحشیانه در گونه سفیدش داشت و لبی بی خون و چشمی سوزان و او بخشی از قفل هایی را که گرفته بود در انگشتان بسته خود نگه داشت
[ترجمه ترگمان]صورت کنونی اش با دشمنی شدید در گونه سفیدش فرو رفت و یک چشم خونی و یک چشم برجسته داشت؛ و با انگشتان بسته خود قسمتی از قفل های بزرگ را که در دست داشت، در انگشتان بسته خود نگه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]صورت کنونی اش با دشمنی شدید در گونه سفیدش فرو رفت و یک چشم خونی و یک چشم برجسته داشت؛ و با انگشتان بسته خود قسمتی از قفل های بزرگ را که در دست داشت، در انگشتان بسته خود نگه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Unfortunately the translation of "vengeance" conveys ideas of vindictiveness, revenge, and retaliation.
[ترجمه گوگل]متأسفانه ترجمه "انتقام" ایده های کینه توز، انتقام و تلافی را منتقل می کند
[ترجمه ترگمان]متاسفانه ترجمه \"انتقام\" افکار کینه جویی، انتقام و انتقام را منتقل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]متاسفانه ترجمه \"انتقام\" افکار کینه جویی، انتقام و انتقام را منتقل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Very strange was the mixture of despair and vindictiveness, terror and vanity, in his words and voice.
[ترجمه گوگل]آمیخته ای از ناامیدی و کینه توزی، وحشت و غرور در کلام و صدای او بسیار عجیب بود
[ترجمه ترگمان]بسیار عجیب بود، مخلوطی از نومیدی و انتقام جویی، وحشت و خودبینی، در گفتار و صدایش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بسیار عجیب بود، مخلوطی از نومیدی و انتقام جویی، وحشت و خودبینی، در گفتار و صدایش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Punishment, it is said, is simply vindictiveness institutionalized.
[ترجمه گوگل]گفته می شود که مجازات صرفاً انتقام جویی نهادینه شده است
[ترجمه ترگمان]گفته می شود مجازات، به سادگی vindictiveness است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]گفته می شود مجازات، به سادگی vindictiveness است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. It is the vibration of vindictiveness that causes humans to torture themselves or another.
[ترجمه گوگل]این ارتعاش کینه توزی است که باعث می شود انسان خود یا دیگری را شکنجه کند
[ترجمه ترگمان]این لرزش of است که باعث می شود انسان ها خودشان را شکنجه دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این لرزش of است که باعث می شود انسان ها خودشان را شکنجه دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. I was distressed to find so much vindictiveness in so charming a creature.
[ترجمه گوگل]از یافتن این همه کینه توزی در موجودی چنین جذاب ناراحت بودم
[ترجمه ترگمان]از اینکه با چنین موجودی جذاب و جذابی روبه رو شدم ناراحت شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از اینکه با چنین موجودی جذاب و جذابی روبه رو شدم ناراحت شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید