vindicator

/ˌvɪndəˈkeɪtər//ˌvɪndəˈkeɪtə/

معنی: حامی، توجیه کننده
معانی دیگر: حامی، توجیه کننده

جمله های نمونه

1. The Emperor is just, and the Vindicator his axe!
[ترجمه گوگل]امپراطور عادل است و ویندیکاتور تبر او!
[ترجمه ترگمان]اعلی حضرت امپراطور فقط تبر خود را با تبر قطع می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. But in CC it's just like vindicator in RA that is the role of light bomber.
[ترجمه گوگل]اما در CC دقیقاً مانند vindicator در RA است که نقش بمب افکن سبک را دارد
[ترجمه ترگمان]اما در CC مانند vindicator در RA است که نقش بمب گذار سبک را ایفا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The Vindicator was a response to the high casualty rates suffered during close quarter battles, such as street fighting or in jungles.
[ترجمه گوگل]Vindicator پاسخی بود به تلفات بالایی که در طول نبردهای نزدیک، مانند درگیری‌های خیابانی یا جنگل‌ها متحمل می‌شد
[ترجمه ترگمان]The پاسخ به نرخ های بالای تلفات در طی یک چهارم درگیری مانند جنگ خیابانی یا در جنگل ها بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The Vindicator has sworn allegiance to the doctrine and laws of the Holy Empire and has been given the combined battlefield functions of both judge and executioner.
[ترجمه گوگل]Vindicator به دکترین و قوانین امپراتوری مقدس سوگند یاد کرده است و وظایف میدان نبرد ترکیبی قاضی و جلاد به او داده شده است
[ترجمه ترگمان]The بیعت خود با دکترین و قوانین امپراتوری مقدس را سوگند یاد کرده و به فعالیت های ترکیبی میدان نبرد هر دو دادرس و اعدام محکوم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Records, mention very little of the Vindicator throughout the time of Great Crusade, it is assumed that the Vindicator fell out of favour.
[ترجمه گوگل]سوابق، بسیار کمی از ویندیکاتور در طول جنگ صلیبی بزرگ ذکر شده است، فرض بر این است که ویندیکاتور مورد لطف قرار نگرفت
[ترجمه ترگمان]رکوردز که در طول زمان جنگ صلیبی بزرگ بسیار کم نام داشت فرض بر این بود که the به نفع خود عمل کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This is useful especially in the early stages of a Vindicator Rush in finding and picking off your opponents scouts.
[ترجمه گوگل]این به ویژه در مراحل اولیه یک Vindicator Rush در یافتن و انتخاب پیشاهنگان حریف مفید است
[ترجمه ترگمان]این به خصوص در مراحل اولیه یک vindicator راش در پیدا کردن و انتخاب scouts رقیب تان مفید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Modern education's development requests the teacher "is not only the human culture transmission, must be the student psychology shaper, is the student psychologically healthy vindicator".
[ترجمه گوگل]توسعه آموزش مدرن از معلم درخواست می کند "نه تنها انتقال فرهنگ انسانی است، بلکه باید شکل دهنده روانشناسی دانش آموز باشد، دانش آموزی است که از نظر روانی سالم است"
[ترجمه ترگمان]توسعه مدرن آموزش و پرورش نیاز به معلم دارد، نه تنها انتقال فرهنگ انسانی، بلکه باید همان روانشناسی دانش آموز باشد که از نظر روانشناختی و روانی سالم است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. No local government should be a shareholder in a private company, let alone a multinational, because a government's role is that of a vindicator of market regulation.
[ترجمه گوگل]هیچ دولت محلی نباید سهامدار یک شرکت خصوصی باشد، چه رسد به یک شرکت چندملیتی، زیرا نقش یک دولت، حمایت کننده از تنظیم بازار است
[ترجمه ترگمان]هیچ دولت محلی نباید یک سهامدار در یک شرکت خصوصی باشد، چه برسد به یک شرکت چندملیتی، چرا که نقش دولت آن است که از مقررات بازار پیروی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This will give a 25% speed boost to your Vindicator on the return flight home resulting in less damage and allows you to use your Vindicators again sooner.
[ترجمه گوگل]این کار باعث افزایش سرعت 25 درصدی Vindicator شما در پرواز برگشت به خانه می شود که در نتیجه آسیب کمتری به شما وارد می شود و به شما امکان می دهد دوباره زودتر از Vindicator خود استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]این باعث افزایش ۲۵ % سرعت به خانه شما در بازگشت به خانه می شود که منجر به آسیب کم تر می شود و به شما اجازه می دهد که زودتر از Vindicators استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She is the well-wisher to freedom and independence of all," but the "champion and vindicator only of her own.
[ترجمه گوگل]او خواهان آزادی و استقلال همه است، اما «قهرمان و دفاع کننده تنها خودش است
[ترجمه ترگمان]او خیرخواه نسبت به آزادی و استقلال همه چیز است، \"اما\" قهرمان و vindicator تنها متعلق به خودش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Is there someone who can be my mediator, my vindicator before God?
[ترجمه گوگل]آیا کسی هست که بتواند واسطه و وکیل من در پیشگاه خداوند باشد؟
[ترجمه ترگمان]کسی هست که بتونه mediator من باشه، خدای من، قبل از خدا؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حامی (اسم)
supporter, protector, patron, sponsor, actor, advocate, partisan, backer, shield, booster, bulwark, vindicator, partizan

توجیه کننده (اسم)
justifier, vindicator

انگلیسی به انگلیسی

• one who vindicates; one who successfully maintains a cause

پیشنهاد کاربران

بپرس