villainous

/ˈvɪlənəs//ˈvɪlənəs/

معنی: پست، فاسد، شریر، نالایق، بدذات، خیلی بد
معانی دیگر: خبیث، بدجنس، پست فطرت، فرومایه، از روی بدجنسی، خبیثانه، شریرانه، پست فطرتانه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: villainously (adv.), villainousness (n.)
(1) تعریف: of, pertaining to, or characteristic of a villain; wicked or malicious.
متضاد: virtuous
مشابه: bad, evil, miscreant

- She somehow escaped from this villainous man without being harmed.
[ترجمه گوگل] او به نحوی از دست این مرد شرور بدون اینکه آسیبی ببیند فرار کرد
[ترجمه ترگمان] اون به یه طریقی از این مرد villainous فرار کرده بدون اینکه آسیبی ببینه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The evil man's face wore a villainous grin.
[ترجمه گوگل] چهره مرد شرور پوزخندی شرورانه داشت
[ترجمه ترگمان] چهره مرد شیطانی پوزخندی زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: of or pertaining to that which is vile; objectionable or despicable.
مشابه: despicable, heinous, reprehensible

- He never repented for his villainous crime.
[ترجمه گوگل] او هرگز از جنایت شیطانی خود پشیمان نشد
[ترجمه ترگمان] او هرگز از جنایت villainous پشیمان نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the crime was committed by her villainous father
جنایت توسط پدر پست فطرت او انجام شده بود.

2. This is a villainous pair of shoes; they have ruined my feet.
[ترجمه گوگل]این یک جفت کفش شرور است پاهایم را خراب کرده اند
[ترجمه ترگمان]این یک جفت کفش villainous، پاهایم را خراب کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The villainous Darth Vader also plays a cameo role.
[ترجمه گوگل]دارث ویدر شرور نیز نقش کوتاهی را ایفا می کند
[ترجمه ترگمان]Darth villainous نیز نقشی در این نقش ایفا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Lucas plays the part of his villainous aunt.
[ترجمه گوگل]لوکاس نقش عمه شرور خود را بازی می کند
[ترجمه ترگمان]لوکاس \"نقش خاله villainous رو بازی می کنه\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. None the less, our hero prevails and the villainous stepfather ends up as pommes frites on an Amsterdam pushcart.
[ترجمه گوگل]با این حال، قهرمان ما پیروز می شود و ناپدری شرور در یک گاری هلی آمستردام به عنوان یک خرطومی به پایان می رسد
[ترجمه ترگمان]با این حال، قهرمان ما غالب شد و ناپدری ام به as pommes در an آمستردام خاتمه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His attempt at a villainous laugh was actually rather scary.
[ترجمه گوگل]تلاش او برای یک خنده شیطانی در واقع ترسناک بود
[ترجمه ترگمان]تلاش او با خنده ای villainous واقعا ترسناک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Motley makes his villains excessively villainous and his heroes wearisomely heroic.
[ترجمه گوگل]موتلی شروران خود را بیش از حد شرور و قهرمانان خود را به طرز خسته کننده ای قهرمان می کند
[ترجمه ترگمان]Motley villains خود را بسیار شریر و قهرمان می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Lack of transparency makes them seem the more villainous.
[ترجمه گوگل]فقدان شفافیت باعث می شود آنها بدتر به نظر برسند
[ترجمه ترگمان]عدم شفافیت باعث می شود که آن ها بدتر به نظر برسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He was neither heroic nor villainous, he was simply excellent.
[ترجمه گوگل]او نه قهرمان بود و نه شرور، او به سادگی عالی بود
[ترجمه ترگمان]او نه قهرمان بود نه زشتی، بلکه بسیار عالی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Above the chimney were sundry villainous ; old guns, and a couple of horse-pistols: and, by way of ornament, three gaudily painted canisters disposed along its ledge.
[ترجمه گوگل]در بالای دودکش افراد شرور مختلف بودند اسلحه های قدیمی و چند تپانچه اسب: و از طریق تزئینات، سه قوطی رنگ آمیزی زیبا در امتداد طاقچه آن قرار داشت
[ترجمه ترگمان]در بالای بخاری یک جفت تپانچه و دو تپانچه و یک جفت تپانچه و سه تپانچه که در نور خیره کننده دیده می شد، دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Borne of Vader, Fett required an equally villainous look, but something a bit less conspicuous.
[ترجمه گوگل]فت برگرفته از Vader، نیاز به ظاهری به همان اندازه شرور داشت، اما چیزی کمی کمتر به چشم می خورد
[ترجمه ترگمان]در عین حال از صدای دارث ویدر، حتی یک نگاه به یک اندازه هم جلب توجه می کرد، اما چیزی کم تر از آن جلب توجه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. An unfamiliar butler with a villainous face squinted at me suspiciously from the door.
[ترجمه گوگل]یک ساقی ناآشنا با چهره ای شرور از در به صورت مشکوکی به من نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت ناشناس با قیافه villainous از در به من چپ چپ چپ چپ چپ چپ چپ چپ نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Do you mean that villainous sailor who robbed you?
[ترجمه گوگل]منظورت آن ملوان شروری است که تو را دزدی کرده است؟
[ترجمه ترگمان]منظورت همان ملاحی است که تو را دزدید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Mambo: I kind of go for these power-mad, villainous, evil women.
[ترجمه گوگل]مامبو: من به نوعی به سراغ این زنان قدرتمند، شرور و شرور می روم
[ترجمه ترگمان] من یه جورایی برای این قدرت دیوونه، villainous و شیطانی میرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پست (صفت)
humble, abject, base, ignoble, vile, poor, mean, contemptible, despicable, inferior, lowly, slight, small, little, subservient, base-born, brutish, infamous, villainous, vulgar, caddish, shoddy, bathetic, pimping, low, brummagem, cheap, menial, lousy, currish, sordid, dishonorable, runty, servile, footy, wretched, poky, hokey-pokey, lowborn, ungenerous, lowbred, low-level, shabby, picayune, pint-size, pint-sized, scurvy, snippy, third-rate

فاسد (صفت)
perverse, bad, vile, evil, naught, reprobate, addle, decayed, rotten, corrupt, vicious, immoral, wicked, villainous, peccant, dissolute, rancid, gamy, sinister, depraved, rakish, putrid, jadish, virtueless

شریر (صفت)
heinous, nefarious, bad, evil, vicious, maleficent, wicked, villainous, flagitious, malefic, infernal, iniquitous, immane

نالایق (صفت)
improper, villainous, unworthy, good-for-nothing, infelicitous

بدذات (صفت)
naughty, villainous

خیلی بد (صفت)
villainous

انگلیسی به انگلیسی

• wicked, sinful; loathsome, abhorrent
someone who is villainous is very bad and willing to harm other people or break the law.

پیشنهاد کاربران

بد ذات، شرور
شرورانه
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : villain / villainy
✅️ صفت ( adjective ) : villainous
✅️ قید ( adverb ) : villainously
پست فطرتانه، بد ذاتانه، شرورانه

بپرس