vigour

/ˈvɪɡər//ˈvɪɡə/

vigor قدرت، نیرومندی، زور، انرژی، توان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a spelling of

جمله های نمونه

1. Deliberate before you begin, then execute with vigour.
[ترجمه گوگل]قبل از شروع، تعمق کنید، سپس با قدرت اجرا کنید
[ترجمه ترگمان]قبل از این که شروع کنید، با قدرت عمل کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They set about their work with youthful vigour and enthusiasm.
[ترجمه گوگل]آنها با شور و نشاط جوانی شروع به کار کردند
[ترجمه ترگمان]با شور و شوق جوانی کار می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She has the vigour and radiance of someone young enough to be her grand-daughter.
[ترجمه گوگل]او نشاط و درخشش جوانی را دارد که نوه دخترش باشد
[ترجمه ترگمان]او قدرت و درخشندگی یک فرد جوان را دارد که دختر بزرگ او باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A brief rest restored the traveller's vigour.
[ترجمه گوگل]استراحتی کوتاه، نشاط مسافر را بازگرداند
[ترجمه ترگمان]استراحت مختصر و قوی مسافر را آرام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His health and vigour were unimpaired by a stroke.
[ترجمه گوگل]سلامتی و قدرت او با سکته مغزی آسیبی نگرفت
[ترجمه ترگمان]سلامتی و بنیه او با یک سکته دست نخورده مانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She was full of vim and vigour .
[ترجمه گوگل]او پر از شور و نشاط بود
[ترجمه ترگمان]او پر شر و شر و شر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She does her work with tremendous vigour.
[ترجمه گوگل]او کار خود را با قدرت فوق العاده انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]با قدرت عظیمی کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. At 8 Minna's still full of vim and vigour.
[ترجمه گوگل]در 8 سالگی، مینا هنوز پر از شور و نشاط است
[ترجمه ترگمان]در ساعت ۸ مینا هنوز پر شر و شر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A brief rest restored the traveler's vigour.
[ترجمه گوگل]استراحتی کوتاه نشاط مسافر را بازگرداند
[ترجمه ترگمان]یک استراحت کوتاه، قدرت مسافر را به خود آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He began working with renewed vigour .
[ترجمه گوگل]او با قدرتی تازه شروع به کار کرد
[ترجمه ترگمان]با نیروی تازه ای شروع به کار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Martin attacked his meal with vigour.
[ترجمه گوگل]مارتین با قدرت به غذایش حمله کرد
[ترجمه ترگمان]مارتین با شور و شوق به غذایش حمله کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. His body lacks the bounce and vigour of a normal two-year-old.
[ترجمه گوگل]بدن او فاقد جهش و قدرت یک کودک دو ساله معمولی است
[ترجمه ترگمان]بدنش فاقد قدرت بازتاب و قدرت یک پسر دو ساله معمولی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. His book is written with considerable vigour.
[ترجمه گوگل]کتاب او با قدرت قابل توجهی نوشته شده است
[ترجمه ترگمان]کتاب او با قدرت زیادی نوشته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A succinct style lends vigour to writing.
[ترجمه گوگل]سبک موجز به نوشتن نیرو می بخشد
[ترجمه ترگمان]یک سبک مختصر به نویسندگی قدرت می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• vigour is energy and enthusiasm.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : vigor ( vigour )
✅️ صفت ( adjective ) : vigorous
✅️ قید ( adverb ) : vigorously
enthusiasm، تلاش، جدیت

بپرس