vigilantism

/ˌvɪdʒəˈlænˌtɪzəm//ˌvɪdʒəˈlænˌtɪzəm/

معنی: بیداری، پیروی از اصول جمعیت های مذهبی
معانی دیگر: گرایش به اجرای خودسرانه ی عدالت (بدون طی مراحل قانونی یا مراجعه به پلیس)، اجرای خودسرانه ی قانون

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a set of attitudes characteristic of vigilantes, such as lawlessness, violence, and suspiciousness.

جمله های نمونه

1. But it legitimises a form of vigilantism, of taking the law into one's own hands, which provides "justice" only of the crudest sort.
[ترجمه گوگل]اما شکلی از هوشیاری را مشروعیت می بخشد، یعنی گرفتن قانون در دستان خود، که «عدالت» را فقط از خام ترین نوع تأمین می کند
[ترجمه ترگمان]اما این شکلی از vigilantism است که قانون را به دست خود می گیرد، که \"عدالت\" را تنها از بدترین نوع تامین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. While the vigilantism has been praised by some as evidence of neighborhood unity, others see it as an illustration of a nation that continues to spiral out of control.
[ترجمه گوگل]در حالی که برخی هوشیاری را به عنوان شاهدی بر وحدت محله ستوده اند، برخی دیگر آن را نمونه ای از ملتی می دانند که همچنان از کنترل خارج می شود
[ترجمه ترگمان]در حالی که the از سوی برخی به عنوان شاهدی بر اتحاد همسایگی مورد ستایش قرار گرفته است، برخی دیگر آن را تصویری از ملتی می بینند که همچنان از کنترل خارج می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Vigilantism would not be thwarted . . . simply by orders of a court suppression on his name.
[ترجمه گوگل]هوشیاری خنثی نخواهد شد صرفاً با دستور دادگاه سرکوب نام او
[ترجمه ترگمان]vigilantism با دستور یک دادگاه سرکوب به نام او، به سادگی توسط دادگاه خنثی نخواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. As part of his maddened vigilantism, Durron ensured that another Sun Crusher would never be built by using the Force to tear all knowledge of the superweapon project from Qwi Xux's vulnerable mind.
[ترجمه گوگل]دورون به عنوان بخشی از هوشیاری دیوانه‌وار خود، با استفاده از نیرو برای از بین بردن تمام دانش پروژه ابرسلاح از ذهن آسیب‌پذیر Qwi Xux، اطمینان حاصل کرد که هرگز یک Sun Crusher دیگر ساخته نخواهد شد
[ترجمه ترگمان]به عنوان بخشی از vigilantism دیوانه اش، Durron اطمینان داد که crusher دیگری هرگز با استفاده از زور برای تجزیه و تحلیل تمام دانش پروژه superweapon از ذهن آسیب پذیر Qwi ساخته نخواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The targets of the Gulabi Gang's vigilantism are corrupt officials and violent husbands.
[ترجمه گوگل]هدف هوشیاری باند گلابی مقامات فاسد و شوهران خشن هستند
[ترجمه ترگمان]اهداف of دسته Gulabi مقامات فاسد و شوهران خشن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Will the Chinese people rise above cyber- vigilantism and use the Internet to build a just and fair society governed by accountable leaders?
[ترجمه گوگل]آیا مردم چین از هوشیاری سایبری فراتر خواهند رفت و از اینترنت برای ایجاد جامعه ای عادلانه و عادلانه که توسط رهبران پاسخگو اداره می شود استفاده خواهند کرد؟
[ترجمه ترگمان]آیا مردم چین از اینترنت سایبری بالا می روند و از اینترنت برای ایجاد یک جامعه عادلانه و عادلانه که توسط رهبران پاسخگو کنترل می شود، استفاده می کنند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The book is the same premise, with hilariously contrived justification for vigilantism and graphic depictions of the protagonist-killing scumbags.
[ترجمه گوگل]این کتاب همان پیش فرض است، با توجیهی خنده دار برای هوشیاری و تصویرهای گرافیکی از شرورهای قاتل قهرمان داستان
[ترجمه ترگمان]این کتاب همان فرضیه است، با justification hilariously برای vigilantism و ترسیم گرافیکی of - قتل scumbags
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Zhang created a site, orionchris. cn, that included the so-called "death blog" and essentially led to the vigilantism.
[ترجمه گوگل]ژانگ یک سایت به نام orionchris ایجاد کرد cn، که شامل به اصطلاح "وبلاگ مرگ" بود و اساساً منجر به هوشیاری شد
[ترجمه ترگمان]ژانگ سایتی به نام orionchris ایجاد کرد این در حالی بود که به اصطلاح \"بلاگ مرگ\" معروف بود و اساسا به the منتهی می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In other words, as journalists often like to point out, online feuds lead to vigilantism, and missteps on Chinese soil can draw the wrath of Chinese hackers.
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر، همانطور که روزنامه نگاران اغلب دوست دارند اشاره کنند، دشمنی های آنلاین منجر به هوشیاری می شود و اقدامات اشتباه در خاک چین می تواند خشم هکرهای چینی را برانگیزد
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، همانطور که روزنامه نگاران اغلب دوست دارند اشاره کنند، دشمنی های آنلاین منجر به vigilantism می شوند، و اشتباه ات در خاک چین می تواند خشم هکرهای چینی را جلب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The onus is now on the Libyan people to show restraint and respect for the rule of law in dealing with regime officials and soldiers, and to refrain from vigilantism and retributive justice.
[ترجمه گوگل]اکنون این وظیفه بر عهده مردم لیبی است که در برخورد با مقامات و سربازان رژیم خویشتنداری و احترام به حاکمیت قانون نشان دهند و از هوشیاری و عدالت تلافی جویانه خودداری کنند
[ترجمه ترگمان]مسئولیت بر دوش مردم لیبی است که خویشتن داری و احترام به نقش قانون در برخورد با مقامات رژیم و سربازان را نشان دهند و از vigilantism و عدالت کیفری خودداری کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There has been recurrent talk by the government of registering all Internet users, and many worry that a wave of online threats and vigilantism could serve as a pretext to impose new limits on users.
[ترجمه گوگل]صحبت های مکرری از سوی دولت مبنی بر ثبت نام همه کاربران اینترنت وجود داشته است و بسیاری نگران هستند که موجی از تهدیدات آنلاین و هوشیاری می تواند بهانه ای برای اعمال محدودیت های جدید برای کاربران باشد
[ترجمه ترگمان]دولت ثبت همه کاربران اینترنت را تکرار کرده است، و بسیاری نگران این هستند که موج تهدیدات آنلاین و vigilantism می تواند به عنوان بهانه ای برای تحمیل محدودیت های جدید به کاربران عمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The first film certainly hinted at this possibility, thrusting the hero and his alter-ego into a world where Wayne's frivolity was as despised as Batman's vigilantism .
[ترجمه گوگل]اولین فیلم مطمئناً به این احتمال اشاره کرد و قهرمان و آلتر-ایگوی او را وارد دنیایی کرد که در آن سبکسری وین به اندازه هوشیاری بتمن تحقیر شده بود
[ترجمه ترگمان]اولین فیلم به طور حتم به این امکان اشاره کرد و قهرمان و تغییر شخصیت او را به دنیایی تبدیل کرد که در آن پوچی و پوچی به اندازه بتمن بودن بتمن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بیداری (اسم)
rouse, wake, vigilantism

پیروی از اصول جمعیت های مذهبی (اسم)
vigilantism

انگلیسی به انگلیسی

• actions and principles of a vigilance committee; characteristic behavior and attitudes of a vigilante
vigilantism is the methods and attitudes of vigilantes.

پیشنهاد کاربران

Vigilantism ( /vɪdʒɪˈl�ntɪzəm/ ) is the act of preventing, investigating and punishing perceived offenses and crimes without legal authority
کیفرسِتانی به عدالت خواهی خود سرانه گفته می شود و عملی است که عدالت ادراک شده توسط فرد یا افرادی را به طور مختصر و بدون مجوز قانونی به اجرا بگذارد. کیفر ستانی یک جرم و عمل جنایت کارانه محسوب می شود. کیفر جو به مجریان کیفرستانی گفته می شود. بین مفهوم کیفرستانی در عصر مدرن و خونخواهی و دشمنی خونی در قرون وسطی ارتباط روانشناختی وجود دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

بپرس