• : تعریف: any of various electronic or computerized games in which players manipulate images on a television or other electronic screen.
جمله های نمونه
1. My new video game player came with three game cartridges included.
[ترجمه بارون] یک بازیکن جدید در ویدیو باز ی من با سه تیر فشنگ همراه شد
|
[ترجمه ناشناس] بازی کن خیلی قشنگه
|
[ترجمه گوگل]پخش کننده بازی ویدیویی جدید من با سه کارتریج بازی همراه بود [ترجمه ترگمان]بازیکن جدید بازی من با سه فشنگ بازی همراه شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. That video game is really neat!
[ترجمه گوگل]آن بازی ویدیویی واقعاً تمیز است! [ترجمه ترگمان]! اون بازی ویدیویی واقعا تمیزه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. His new video game is apparently selling like hot cakes.
[ترجمه گوگل]بازی ویدیویی جدید او ظاهراً مانند کیک های داغ فروخته می شود [ترجمه ترگمان]ظاهرا بازی ویدیویی جدیدش مثل کیک داغ فروش می کنه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The problem with video game is that they're addictive.
[ترجمه گوگل]مشکل بازی های ویدیویی این است که آنها اعتیاد آور هستند [ترجمه ترگمان]مشکل بازی ویدئویی این است که اعتیاد آور هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. My nephew is a complete video game addict.
[ترجمه گوگل]برادرزاده من یک معتاد کامل به بازی های ویدیویی است [ترجمه ترگمان]برادرزاده من یک معتاد به بازی ویدیویی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Congressional interest in video game violence has decreased.
[ترجمه گوگل]علاقه کنگره به خشونت بازی های ویدیویی کاهش یافته است [ترجمه ترگمان]علاقه کنگره به خشونت های بازی های ویدیویی کاهش یافته است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Future applications include video game software and theme park rides.
[ترجمه گوگل]برنامههای کاربردی آینده شامل نرمافزار بازیهای ویدیویی و سواری در پارک موضوعی است [ترجمه ترگمان]برنامه های آینده شامل نرم افزار بازی ویدیویی و سواری های تفریحی تم هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Emergent novelty in a video game is tremendous fun; emergent novelty in our airplane traffic-control system would be a national emergency.
[ترجمه گوگل]تازگی در یک بازی ویدیویی بسیار سرگرم کننده است نوآوری اضطراری در سیستم کنترل ترافیک هواپیما ما یک وضعیت اضطراری ملی خواهد بود [ترجمه ترگمان]یک چیز جدید در یک بازی ویدیویی سرگرمی فوق العاده ای است؛ نوآوری آشکار در سیستم کنترل ترافیک هوایی ما یک وضعیت اضطراری ملی خواهد بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Can you drag yourself away from that video game for a few minutes?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید خود را برای چند دقیقه از آن بازی ویدیویی دور کنید؟ [ترجمه ترگمان]میتونی واسه چند دقیقه خودت رو از اون بازی ویدیویی دور کنی؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Ellison said he is talking with video game makers and sees partnerships with them rather than competition.
[ترجمه گوگل]الیسون گفت که با سازندگان بازی های ویدیویی صحبت می کند و به جای رقابت، مشارکت با آنها را می بیند [ترجمه ترگمان]الیسون گفت که او با سازندگان فیلم بازی می کند و به جای رقابت با آن ها شراکت می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Why not turn the sport into a video game?
[ترجمه yhh] چرا ورزش را به یک بازی ویدئویی تشبیح می کنید؟
|
[ترجمه گوگل]چرا ورزش را به یک بازی ویدیویی تبدیل نمی کنید؟ [ترجمه ترگمان]چرا ورزش را به یک بازی ویدئویی تبدیل نکنید؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Loren Carpenter boots up the ancient video game of Pong on to the immense screen.
[ترجمه گوگل]لورن کارپنتر بازی ویدیویی باستانی پونگ را روی صفحه نمایش بزرگ راه اندازی می کند [ترجمه ترگمان]لورن کارپنتر این بازی ویدیویی قدیمی را بر روی صفحه گسترده بازی کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. I was a video game addict.
[ترجمه گوگل]من یک معتاد به بازی های ویدیویی بودم [ترجمه ترگمان]من یه معتاد بازی بودم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The bundle includes the video game console and four popular games.
[ترجمه گوگل]این بسته شامل کنسول بازی ویدیویی و چهار بازی محبوب است [ترجمه ترگمان]این بسته شامل کنسول بازی ویدیویی و ۴ بازی پرطرفدار است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
تخصصی
[کامپیوتر] بازی دیدنی [برق و الکترونیک] بازی ویدئویی 1. بازی الکترونیکی که می توان آن را به تلویزیون وصل کرد یا در داخل آن ساخت، تا از صفحه نمایش تلویزیون به عنوان محیط بازی یا نمایش حرکت بازیکنان و توپ، امتیازها یا کارهای دیگری که برای بازی، مسابقه، یا هر نوع فعالیت دیگر با کنترل از راه دور یک یا چند بازیگر، انجام می شود، استفاده کرد . واحدهای دارای ریزپردازنده می توانند صدا ها را نیز به وجود آورند و کارتهای بازی قابل تعویض برای عوض کردن نقشهای بازی یا عوض کردن کل بازی داشته باشند .2 . واحدهای دستی با صفحه نمایش بلور مایع برای نمایش محیط بازی و شخصیتهای متحرک یا سایر حوادثی که می توانند، تحت کنترل استفاده کننده باشند . این واحدها معمولاً با باتری کار می کنند و دارای ریزکنترل کننده هستند. - بازی ویدیویی
انگلیسی به انگلیسی
• game played on a television or computer a video game is any of several games which are played by moving symbols on a visual display screen using an electronic control. game played on an electronic device with a screen
پیشنهاد کاربران
بازی رایانه ای
Pacote hot Com 109 v�deo De 100 reais por apenas 60 reais Envio pelo WhatsApp Pelo insta Pelo telegram Aonde vc achar melhor