victory lap

1. After securing the championship, the athlete took a victory lap around the stadium, celebrating with the fans.
پس از کسب قهرمانی، ورزشکار یک دور افتخار در استادیوم زد و با تماشاگران جشن گرفت.
2. The CEO made her victory lap after the company’s successful merger, speaking proudly at the annual conference.
مدیرعامل پس از ادغام موفقیت آمیز شرکت، یک دور افتخار زد و با افتخار در کنفرانس سالانه صحبت کرد.
3. The team’s victory lap was a symbolic gesture, showing off their hard work and determination to succeed.
دور افتخار تیم، یک حرکت نمادین بود که نشان دهنده سخت کوشی و عزم آن ها برای موفقیت بود.
4. After months of intense work, the scientist took a metaphorical victory lap, knowing her research would change the field.
پس از ماه ها کار سخت، دانشمند یک دور افتخار نمادین زد، زیرا می دانست تحقیقش زمینه را تغییر خواهد داد.
5. The politician took a victory lap, basking in the glow of his successful campaign after weeks of grueling effort.
سیاستمدار پس از هفته ها تلاش طاقت فرسا، یک دور افتخار زد و از درخشش موفقیت کمپین خود لذت برد.
6. When the new project was finally approved, the team couldn’t help but feel like they were taking a victory lap.
وقتی پروژه جدید در نهایت تایید شد، تیم نمی توانست از احساس اینکه یک دور افتخار می زنند، جلوگیری کند.
7. After achieving the impossible, the mountaineers took a victory lap around the summit, feeling on top of the world.
پس از دستیابی به غیرممکن، کوهنوردان یک دور افتخار به دور قله زدند و احساس می کردند که بر قله جهان ایستاده اند.
8. As the company reached its financial goals, the managers took a victory lap, savoring the sense of accomplishment.
زمانی که شرکت به اهداف مالی خود رسید، مدیران یک دور افتخار زدند و از حس موفقیت لذت بردند.
9. She took a victory lap through social media after her viral post was shared by millions of people.
او پس از اینکه پست ویروسی اش توسط میلیون ها نفر به اشتراک گذاشته شد، یک دور افتخار در شبکه های اجتماعی زد.
10. His victory lap after the product launch was short - lived, as soon as he realized there were still many challenges ahead.
دور افتخار او پس از راه اندازی محصول کوتاه مدت بود، زیرا به محض اینکه متوجه شد چالش های زیادی هنوز پیش رو دارند.
chatgpt

👈مترادف؛ Celebration lap, triumph lap, celebratory round
👇مثال؛
After winning the championship, the driver took a victory lap around the track.
The team’s victory lap was filled with cheers and applause from the fans.
Her promotion at work felt like a personal victory lap after years of hard work.