کلمه **"victimhood"** یک اسم در زبان انگلیسی است و به **وضعیت یا حالت قربانی بودن** اشاره دارد. این کلمه معمولاً برای توصیف شرایطی استفاده می شود که فرد یا گروهی خود را قربانی می بینند، چه به دلیل یک رویداد خاص، چه به دلیل شرایط اجتماعی یا شخصی.
... [مشاهده متن کامل]
- - -
### **معنی و کاربردهای "victimhood":**
۱. **وضعیت قربانی بودن:**
- به شرایطی اشاره دارد که فرد یا گروهی به عنوان قربانی یک رویداد، رفتار، یا سیستم دیده می شوند.
- مثال:
- The survivors of the disaster struggled with feelings of **victimhood**.
( بازماندگان فاجعه با احساس قربانی بودن دست و پنجه نرم کردند. )
۲. **هویت قربانی:**
- به حالتی اشاره دارد که فرد یا گروهی هویت خود را به عنوان قربانی تعریف می کنند.
- مثال:
- Some people use **victimhood** as a way to gain sympathy or attention.
( برخی افراد از قربانی بودن به عنوان راهی برای جلب همدردی یا توجه استفاده می کنند. )
- - -
### **ریشه شناسی:**
- از کلمه **"victim"** ( قربانی ) و پسوند **" - hood"** ( که به معنای **وضعیت** یا **حالت** است ) تشکیل شده است.
- این کلمه به معنای **وضعیت قربانی بودن** یا **هویت قربانی** است.
- - -
### **مثال های کاربردی:**
- The culture of **victimhood** can sometimes prevent people from taking responsibility for their actions.
( فرهنگ قربانی بودن گاهی می تواند مانع از پذیرش مسئولیت اعمال افراد شود. )
- She rejected the idea of **victimhood** and focused on rebuilding her life.
( او ایده قربانی بودن را رد کرد و روی بازسازی زندگی اش تمرکز کرد. )
- The political movement emphasized the **victimhood** of marginalized communities.
( جنبش سیاسی بر قربانی بودن جوامع حاشیه نشین تأکید کرد. )
- - -
### **تفاوت با کلمات مشابه:**
- **Victimhood** به طور خاص بر **وضعیت قربانی بودن** یا **هویت قربانی** تأکید دارد.
- **Victimization** به معنای **قربانی شدن** است و بیشتر به فرآیند یا عمل قربانی شدن اشاره می کند.
- **Suffering** به معنای **رنج کشیدن** است و بیشتر بر تجربه درد یا ناراحتی تأکید دارد.
... [مشاهده متن کامل]
- - -
### **معنی و کاربردهای "victimhood":**
۱. **وضعیت قربانی بودن:**
- به شرایطی اشاره دارد که فرد یا گروهی به عنوان قربانی یک رویداد، رفتار، یا سیستم دیده می شوند.
- مثال:
( بازماندگان فاجعه با احساس قربانی بودن دست و پنجه نرم کردند. )
۲. **هویت قربانی:**
- به حالتی اشاره دارد که فرد یا گروهی هویت خود را به عنوان قربانی تعریف می کنند.
- مثال:
( برخی افراد از قربانی بودن به عنوان راهی برای جلب همدردی یا توجه استفاده می کنند. )
- - -
### **ریشه شناسی:**
- از کلمه **"victim"** ( قربانی ) و پسوند **" - hood"** ( که به معنای **وضعیت** یا **حالت** است ) تشکیل شده است.
- این کلمه به معنای **وضعیت قربانی بودن** یا **هویت قربانی** است.
- - -
### **مثال های کاربردی:**
( فرهنگ قربانی بودن گاهی می تواند مانع از پذیرش مسئولیت اعمال افراد شود. )
( او ایده قربانی بودن را رد کرد و روی بازسازی زندگی اش تمرکز کرد. )
( جنبش سیاسی بر قربانی بودن جوامع حاشیه نشین تأکید کرد. )
- - -
### **تفاوت با کلمات مشابه:**
- **Victimhood** به طور خاص بر **وضعیت قربانی بودن** یا **هویت قربانی** تأکید دارد.
- **Victimization** به معنای **قربانی شدن** است و بیشتر به فرآیند یا عمل قربانی شدن اشاره می کند.
- **Suffering** به معنای **رنج کشیدن** است و بیشتر بر تجربه درد یا ناراحتی تأکید دارد.
بر طبق کمبریج این واژه به معنای مظلوم نمایی بیشتر نزدیک است.
قربانی بودن
مظلوم نمایی