معنی: تغییر، دگرگونی، تحول، فراز و نشیب زندگیمعانی دیگر: بی ثباتی، تغییرپذیری، دگرسان پذیری، اطمینان ناپذیری، (جمع) فراز و نشیب، پستی و بلندی، تغییر و تبدیل، تواتر
• (1)تعریف: (usu. pl.) unexpected and unforeseeable changes or shifts, as in one's circumstances. • مشابه: caprice, fluctuation, fortunes, inconstancy, twists, uncertainty, unpredictability, vagary
- One can make plans and take certain precautions, but it's simply not possible to prepare for all the vicissitudes of life.
[ترجمه گل] میتوان برنامه ریزی نمود و احتیاطات اولیه خاصی انجام داد اما بسادگی ممکن نیست برای همه ناملایمات زندگی آماده شد .
|
[ترجمه گوگل] می توان برنامه ریزی کرد و اقدامات احتیاطی خاصی انجام داد، اما به سادگی امکان پذیر نیست که برای همه فراز و نشیب های زندگی آماده شود [ترجمه ترگمان] انسان می تواند طرح هایی بسازد و اقدامات احتیاطی خاصی انجام دهد، اما این امکان وجود ندارد که برای همه فراز و نشیب های زندگی آماده شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: a change, variation, or alternation of states or things during a course of time, often a lifetime. • مشابه: alternation, change, shifting, variation
2. Behind the ornate. Not the vicissitudes of life. But dirty.
[ترجمه گوگل]پشت سر آراسته نه فراز و نشیب های زندگی اما کثیف [ترجمه ترگمان]پشت سر مجسمه نه انقلابات زندگی ولی کثیف [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. I know the injury, vicissitudes of the past, Cheng pulls you to see the eyes of the world.
[ترجمه گوگل]من جراحت، فراز و نشیب گذشته را می دانم، چنگ تو را به دیدن چشمان دنیا می کشاند [ترجمه ترگمان]می دونم که آسیب و فراز و نشیب های گذشته، چنگ شما را می کشد تا چشم دنیا را ببیند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. A man used to vicissitudes is not easily dejected.
[ترجمه گوگل]مردی که به فجایع عادت کرده است به راحتی افسرده نمی شود [ترجمه ترگمان]مردی که در این فراز و نشیب های زندگی به کار می رود، به آسانی افسرده نیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He experienced several great social vicissitudes in his life.
[ترجمه گوگل]او چندین فراز اجتماعی بزرگ را در زندگی خود تجربه کرد [ترجمه ترگمان]او در زندگی خود چندین تحول بزرگ اجتماعی را تجربه کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Whatever the vicissitudes of her past life, Jill now seems to have come through.
[ترجمه گوگل]به نظر میرسد که جیل شرایط زندگی گذشتهاش را هر چه که باشد، پشت سر گذاشته است [ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که هر vicissitudes از زندگی گذشته او، جیل حالا به اینجا آمده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Through the vicissitudes of life in a frontier province, Our Lady of Sion has remained the tutelary patroness of Lorraine.
[ترجمه گوگل]در طول فراز و نشیب های زندگی در یک استان مرزی، بانوی ما از Sion حامی قیم لورن باقی مانده است [ترجمه ترگمان]با وجود فراز و نشیب های زندگی در یک استان سرحدی، بانوی دیر ما حامی tutelary لورن باقی مانده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Size provides a cushion to the vicissitudes of markets but it creates other problems.
[ترجمه گوگل]اندازه بالشتکی برای فراز و نشیب بازارها فراهم می کند اما مشکلات دیگری ایجاد می کند [ترجمه ترگمان]اندازه اندازه یک کو سن را برای فراز و نشیب های بازار فراهم می کند، اما مشکلات دیگری ایجاد می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Cranmer's reputation has suffered various vicissitudes.
[ترجمه مهسا] شهرت کرنمر بالا و پایین های فراوانی داشته .
|
[ترجمه گوگل]شهرت کرانمر دچار فراز و نشیب های مختلفی شده است [ترجمه ترگمان]شهرت وی از فراز و نشیب های گوناگونی رنج برده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The Pantheon has survived many vicissitudes; first the barbarian invasions and later the despoliation by the Catholic Church.
[ترجمه گوگل]پانتئون از فراز و نشیب های بسیاری جان سالم به در برده است ابتدا تهاجمات بربرها و بعداً غارت توسط کلیسای کاتولیک [ترجمه ترگمان]پانتئون از فراز و نشیب های بسیاری جان بدر برده است؛ نخست تهاجم بربرها و بعد کلیسای کاتولیک توسط کلیسای کاتولیک [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. His Meditations, with their emphasis on the vicissitudes of perpetual change, exude an air of world-weariness.
[ترجمه گوگل]مراقبههای او، با تأکیدشان بر فراز و نشیبهای تغییر دائمی، هوای خستهکنندهای از جهان را تراوش میکنند [ترجمه ترگمان]Meditations، با تکیه دادن روی دگرگونی های دائمی، با توجه به چیزهایی که از خستگی در دنیا وجود دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. It could have shared the owner's adventures and vicissitudes, occupied his leisure hours, cheered his bleaker moments.
[ترجمه گوگل]میتوانست ماجراجوییها و فراز و نشیبهای مالک را به اشتراک بگذارد، اوقات فراغت او را اشغال کند، لحظات تلختر او را شاد کند [ترجمه ترگمان]می توانست ماجراهای owner و vicissitudes را در ساعات فراغت خود شریک کند، و لحظات bleaker را در میان بگذارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. As we have said, Simon Peter's vicissitudes, as depicted by Anita Mason(Sentence dictionary), can not have been unique.
[ترجمه گوگل]همانطور که گفتیم، فراز و نشیب های سایمون پیتر، همانطور که توسط آنیتا میسون (فرهنگ لغت جملات) به تصویر کشیده شده است، نمی تواند منحصر به فرد باشد [ترجمه ترگمان]همانطور که گفتیم، تغییرات سایمون پیتر، همانطور که توسط آنیتا می سون (واژه فرهنگ لغت)به تصویر کشیده شد، نمی تواند منحصر به فرد باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. On one hand it explores the vicissitude process of the relationship between ports and coast cities.
[ترجمه گوگل]از یک سو، روند فراز و نشیب رابطه بین بنادر و شهرهای ساحلی را بررسی می کند [ترجمه ترگمان]از یک سو فرآیند vicissitude رابطه بین بنادر و شهره ای ساحلی را بررسی می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The key problem of neoteric vicissitude in China is the social modernization of China, however, industrialization is the central of the modernization.
[ترجمه گوگل]مشکل کلیدی فراز و نشیب نوتریک در چین، نوسازی اجتماعی چین است، با این حال، صنعتی شدن محور مدرنیزاسیون است [ترجمه ترگمان]مشکل اصلی of vicissitude در چین نوسازی اجتماعی چین است، با این حال صنعتی سازی مرکز مدرن سازی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• unpredictable changes (especially during the course of a lifetime); variability; hardship during a lifetime
پیشنهاد کاربران
✨ از مجموعه لغات GRE ✨ ✍ توضیح: A change of circumstances or fortune, typically one that is unwelcome 🔍 مترادف: Change ✅ مثال: They had to endure many vicissitudes before their business finally succeeded.
فراز و نشیب {زندگی}. پستی و بلندی مثال: And we make such vicissitudes rotate among mankind. ما در میان بشر این چنین فراز و نشیب {زندگی} را می چرخانیم. �وَتِلْکَ الْأَیَّامُ نُدَاوِلُهَا بَیْنَ النَّاسِ�
تغییر و ورود مثال: The vicissitudes of life are inevitable. تغییرات زندگی اجتناب ناپذیر است. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی