1. We gossip about them and vice versa.
[ترجمه گوگل]ما در مورد آنها غیبت می کنیم و بالعکس
[ترجمه ترگمان]ما در مورد آن ها شایعه پراکنی می کنیم و برعکس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Acids neutralize alkalis and vice versa.
[ترجمه گوگل]اسیدها قلیایی ها را خنثی می کنند و بالعکس
[ترجمه ترگمان]و بالعکس، alkalis و vice را خنثی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. You can cruise from Cairo to Aswan or vice versa .
[ترجمه گوگل]می توانید از قاهره به اسوان یا بالعکس سفر کنید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید از قاهره تا اسوان یا بالعکس سفر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Energy transmutes into matter and vice versa.
[ترجمه گوگل]انرژی به ماده تبدیل می شود و بالعکس
[ترجمه ترگمان]انرژی به ماده تبدیل می شود و بالعکس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. And vice versa. After a delay of only a few minutes, he hopped to the ground.
[ترجمه گوگل]و بالعکس تنها پس از چند دقیقه تاخیر، روی زمین پرید
[ترجمه ترگمان]و بالعکس پس از چند دقیقه تاخیر، روی زمین پرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The Tutsis are fighting and killing Hutus and vice versa not simply because they hate each other.
[ترجمه گوگل]توتسیها در حال جنگیدن و کشتن هوتوها هستند و برعکس، نه صرفاً به این دلیل که از یکدیگر متنفرند
[ترجمه ترگمان]مردم توتسی ها می جنگند و Hutus و بالعکس را می کشند، نه تنها به این خاطر که از یکدیگر نفرت دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. War is the continuity of policies during peace time, and vice versa.
[ترجمه گوگل]جنگ تداوم سیاست ها در زمان صلح است و بالعکس
[ترجمه ترگمان]جنگ تداوم سیاست ها در زمان صلح است و بالعکس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Teachers qualified to teach in England are not accepted in Scotland and vice versa.
[ترجمه گوگل]معلمان واجد شرایط برای تدریس در انگلستان در اسکاتلند پذیرفته نمی شوند و بالعکس
[ترجمه ترگمان]آموزگارانی که صلاحیت تدریس در انگلستان را دارند، در اسکاتلند پذیرفته نمی شوند و برعکس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The boys may refuse to play with the girls, and vice versa.
[ترجمه گوگل]پسرها ممکن است از بازی با دختران خودداری کنند و بالعکس
[ترجمه ترگمان]بچه ها ممکن است از بازی با دخترها امتناع کنند و برعکس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. A man of high birth may be of low worth and vice versa.
[ترجمه گوگل]مردی با زاد و ولد ممکن است کم ارزش باشد و بالعکس
[ترجمه ترگمان]مردی از زاد و ولد بالا ممکن است ارزش کمی داشته باشد و برعکس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Peaks from the right window would have coincided with troughs from the left, and vice versa, canceling the sound exactly.
[ترجمه گوگل]قلههای پنجره سمت راست با فرورفتگیهایی از سمت چپ منطبق میشد و برعکس، صدا را دقیقاً خنثی میکرد
[ترجمه ترگمان]Peaks از پنجره سمت راست با troughs از سمت چپ همزمان شده و بالعکس، صدا را دقیقا حذف خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The son could not see why the state should tax the schoolmaster to support the priest, but never vice versa.
[ترجمه گوگل]پسر نمی توانست بفهمد که چرا دولت باید از مدیر مدرسه برای حمایت از کشیش مالیات بگیرد، اما هرگز برعکس
[ترجمه ترگمان]پسر نمی توانست ببیند که چرا دولت باید از مدیر مدرسه بخواهد که از کشیش حمایت کند، اما هرگز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. For example, males usually compete for access to females, rather than vice versa.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، مردان معمولا برای دسترسی به زنان رقابت می کنند، نه برعکس
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، مردان اغلب برای دسترسی به زنان رقابت می کنند، نه برعکس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. We could go from pitch black to brightness in the blink of an eye-and vice versa.
[ترجمه گوگل]ما می توانستیم در یک چشم به هم زدن از سیاهی کم به روشنایی برسیم و برعکس
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم از کف سیاه تا روشنایی در چشم به هم زدن چشم - و بالعکس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید