vicariously

/vaɪˈkeriəsli//vɪˈkeərɪəsli/

نیابتا

جمله های نمونه

1. She tried to live vicariously through her children.
[ترجمه امیر] او سعی کرد زندگی کردنش از دریچه نگاه بچه هایش باشد
|
[ترجمه گوگل]او سعی کرد از طریق فرزندانش به عنوان نیابت زندگی کند
[ترجمه ترگمان]اون سعی کرد از طریق بچه هاش به خوبی زندگی کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The holder is vicariously liable for a contravention.
[ترجمه گوگل]دارنده به طور قائم مقامی در قبال تخلف مسئول است
[ترجمه ترگمان]دارنده به نیابت از یک تخلف مسئول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In spoiling the children they are vicariously spoiling themselves.
[ترجمه گوگل]در لوس کردن بچه ها آنها به طرزی نایب خودشان را لوس می کنند
[ترجمه ترگمان]و با فاسد کردن کودکان خود را فاسد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Alternatively, they are expressed vicariously through tastes in films and television.
[ترجمه امیر] بعبارتی، انها از سلیقه ای که در فیلم ها برنامه های تلویزیون دارند خودشان را معرفی کرده اند
|
[ترجمه گوگل]متناوبا، آنها به صورت نایب از طریق سلیقه در فیلم ها و تلویزیون بیان می شوند
[ترجمه ترگمان]متناوبا، آن ها به نیابت از طریق سلیقه در فیلم ها و تلویزیون ابراز می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Alternatively, the employer could be vicariously liable if Arthur was negligent in respect of his statement to Bert.
[ترجمه گوگل]از طرف دیگر، اگر آرتور در مورد اظهارات خود به برت سهل انگاری کند، کارفرما می تواند به طور جدی مسئول باشد
[ترجمه ترگمان]به همین ترتیب، اگر آرتور نسبت به اظهارات خود نسبت به برت بی تفاوت بود، کارفرما ممکن بود مسئول این کار باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In view, a humble vaudevillian veteran cast vicariously as both victim and villain vicissitudes of fate.
[ترجمه گوگل]در نظر، یک کهنه سرباز متواضع، به‌عنوان جانشین، هم قربانی و هم شرور سرنوشت را بازی می‌کرد
[ترجمه ترگمان]در مقابل، یک کهنه سرباز کهنه کار که به نیابت از هم قربانی و هم رفتارهای تبه کار در سرنوشت به کار گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The ladies only vicariously involved were standing almost at attention as they waited.
[ترجمه گوگل]خانم‌هایی که فقط به‌طور نایب درگیر بودند، تقریباً در حال انتظار ایستاده بودند
[ترجمه ترگمان]خانم ها وقتی منتظر بودند، توجه همه را به خود جلب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Voila! In view, a humble vaudevillian veteran cast vicariously as both victim and villain by the vicissitudes of fate.
[ترجمه گوگل]وویلا! در نظر، یک کهنه سرباز متواضع و فروتن به‌خاطر فراز و نشیب‌های سرنوشت، به‌عنوان قربانی و شرور به عنوان جانشین انتخاب شد
[ترجمه ترگمان]بفرمایید! در مقابل، یک سرباز قدیمی با فروتنی به نیابت از قربانی و جنایتکار در اثر تغییرات سرنوشت به کار خود ادامه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I now know he participated in some things vicariously through me, his only son.
[ترجمه گوگل]اکنون می‌دانم که او به‌واسطه من، تنها پسرش، در برخی کارها مشارکت داشت
[ترجمه ترگمان]حالا می دانم که او در بعضی چیزها به خوبی من شرکت کرده، تنها پسرش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In view, a humble vaudevillian veteran, cast vicariously as both victim and villain by the vicissitudes of fate.
[ترجمه گوگل]در نظر، یک کهنه سرباز متواضع، که در فراز و نشیب سرنوشت به عنوان قربانی و شرور به عنوان جانشین انتخاب شده است
[ترجمه ترگمان]در مقابل، یک سرباز کهنه کار vaudevillian، که به نیابت از هر دو قربانی و جنایتکار به دلیل فراز و نشیب های سرنوشت به کار خود ادامه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It would be a privilege to partake vicariously of their emotions.
[ترجمه گوگل]این یک افتخار خواهد بود که در احساسات آنها مشارکت داشته باشیم
[ترجمه ترگمان]این یک امتیاز برای شرکت در گرفتن احساسات آن ها خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A company may be vicariously liable for an offence committed by its employee.
[ترجمه گوگل]یک شرکت ممکن است در قبال تخلفی که توسط کارمند خود مرتکب شده است، مسئول باشد
[ترجمه ترگمان]یک شرکت ممکن است مسیول جرمی باشد که توسط کارمندان خود مرتکب شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He would be living vicariously through you and learning all as your separate inputs came together.
[ترجمه گوگل]او از طریق شما به صورت نایب زندگی می‌کند و همه چیز را می‌آموزد، زیرا ورودی‌های جداگانه شما با هم جمع می‌شوند
[ترجمه ترگمان]او به نیابت از تو زندگی می کند و همه چیز را با هم یاد می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Through author's description we can vicariously experience his exotic journey.
[ترجمه گوگل]از طریق توصیف نویسنده می‌توانیم سفر عجیب و غریب او را به صورت نایب تجربه کنیم
[ترجمه ترگمان]از طریق توصیف نویسنده، ما می توانیم سفر عجیب و غریب او را تجربه کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in a vicarious manner; indirectly; via substitution

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : vicariousness
✅️ صفت ( adjective ) : vicarious
✅️ قید ( adverb ) : vicariously
I used to self harm a lot. It got to a point where it is difficult to go out in public without being stared at for the scars and mutilation of my body. I’m like 6 months clean tho ( woo hoo! ) . For me, reading guro lets me live my shit out vicariously
بطور نیابتی / بطور غیر مستقیم
She tried to live vicariously through her children
اون زن سعی داشت که از طریق بچه هایش زندگی کند ( زندگی کردن بچه هایش را ادامه زندگی خودش می دانست )
غیرمستقیم، نیابتاً

بپرس