vexed

جمله های نمونه

1. vexed with a psychological disorder
دچار اختلال روانی

2. headache vexed her all day
سردرد تمام روز او را رنج داد.

3. all night he vexed his mind to remember her name
سراسر شب به مغز خود فشار می آورد تا نام او را به خاطر بیاورد.

4. many men have vexed this problem without reaching a solution
مردان بسیاری بدون دستیابی به راه حل،این مساله را مکررا مورد بررسی قرار داده اند.

5. Ministers have begun work on the vexed issue of economic union.
[ترجمه گوگل]وزرا کار خود را بر روی موضوع نگران کننده اتحادیه اقتصادی آغاز کرده اند
[ترجمه ترگمان]وزرا شروع به کار بر روی مساله ناراضی اتحادیه اقتصادی کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It vexed me to think of others gossiping behind my back.
[ترجمه گوگل]فکر کردن به اینکه دیگران پشت سرم غیبت می کنند، آزارم می داد
[ترجمه ترگمان]ناراحت بودم که دیگران پشت سر من غیبت می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His conduct vexed her very much.
[ترجمه گوگل]رفتار او او را بسیار آزار می دهد
[ترجمه ترگمان]رفتارش با او خیلی ناراحت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She is vexed by many cares.
[ترجمه گوگل]او از بسیاری از مراقبت ها آزار دهنده است
[ترجمه ترگمان]خیلی ناراحت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She was vexed that I was late.
[ترجمه گوگل]او از اینکه من دیر آمدم ناراحت بود
[ترجمه ترگمان]از اینکه دیر کردم ناراحت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The memory of their conversation still vexed him.
[ترجمه گوگل]خاطره گفتگوی آنها هنوز او را آزار می دهد
[ترجمه ترگمان]خاطره گفتگوی آن ها هنوز او را ناراحت کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We come now to the vexed question of pension rights.
[ترجمه گوگل]اکنون به مسئله آزاردهنده حقوق بازنشستگی می رسیم
[ترجمه ترگمان]ما اکنون به بحث مربوط به حقوق بازنشستگی که در پیش داریم می رسیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He was vexed at his failure.
[ترجمه لیلا نیرومند] او از شکست ش ناراحت بود
|
[ترجمه گوگل]او از شکست خود ناراحت بود
[ترجمه ترگمان]از این کار ناراحت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Exporters, farmers and industrialists alike are vexed and blame the government.
[ترجمه گوگل]صادرکنندگان، کشاورزان و صنعتگران به طور یکسان مضطرب هستند و دولت را مقصر می دانند
[ترجمه ترگمان]صادرکنندگان، کشاورزان و صنعتگران به طور یک سان دولت را سرزنش و سرزنش می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. And there is another vexed question.
[ترجمه گوگل]و یک سوال نگران کننده دیگر وجود دارد
[ترجمه ترگمان]و یک سوال دیگر هم هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She looked vexed again.
[ترجمه گوگل]دوباره مضطرب به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]باز هم ناراحت به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• angry, annoyed; troubled, confused and concerned
if you are vexed, you are annoyed and slightly puzzled.
a vexed problem or question is very difficult and causes people a lot of trouble.
see also vex.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : vex
✅️ اسم ( noun ) : vexation
✅️ صفت ( adjective ) : vexatious / vexed / vexing
✅️ قید ( adverb ) : vexatiously
دردسرساز
مشکل ساز
گیج و ناراحت
مبهم
رنجیده
غامض، گیج کننده، مبهم

بپرس