veterinary medicine

/ˈvetrəˌneriˈmedəsən//ˈvetrɪnriˈmedsən/

دامپزشکی

جمله های نمونه

1. Harry Wilson, services to veterinary medicine.
[ترجمه گوگل]هری ویلسون، خدمات به دامپزشکی
[ترجمه ترگمان] \"هری ویلسون\"، خدمات پزشکی به دانشکده پزشکی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His doctorate is in veterinary medicine.
[ترجمه گوگل]دکترای وی دامپزشکی است
[ترجمه ترگمان]دکترای او در پزشکی دامپزشکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It has been traditionally treated with indigenous veterinary medicine.
[ترجمه گوگل]به طور سنتی با دامپزشکی بومی درمان می شود
[ترجمه ترگمان]این دارو به طور سنتی با داروهای دامپزشکی بومی درمان شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. All of targets satisfied the needs of the veterinary medicine term of validity were 2 years.
[ترجمه گوگل]تمام اهداف برآورده کننده نیازهای دوره اعتبار دامپزشکی 2 سال بود
[ترجمه ترگمان]تمام اهداف برآورده شده نیازهای داروهای دامپزشکی ۲ سال بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Faculty position at the Radiology Clinic, University of Veterinary Medicine in Vienna, Austria since 199
[ترجمه گوگل]سمت هیئت علمی در کلینیک رادیولوژی، دانشگاه دامپزشکی در وین، اتریش از سال 199
[ترجمه ترگمان]جایگاه اساتید در کلینیک رادیولوژی، دانشگاه دامپزشکی در وین، اتریش از سال ۱۹۹
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Doctor of Veterinary Medicine, Doctor of Philosophy, and Postgraduate Diploma in Pathology or Microbiology.
[ترجمه گوگل]دکترای دامپزشکی، دکترای فلسفه و فوق لیسانس پاتولوژی یا میکروبیولوژی
[ترجمه ترگمان]دکتر دامپزشکی، دکتر فلسفه و مطالعات عالی در آسیب شناسی تشریحی و میکرو بیولوژی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. And Chinese pasturage veterinary medicine is met criterion from produce effect on the other hand.
[ترجمه گوگل]و از طرف دیگر دامپزشکی مرتعی چینی معیار اثر تولید را رعایت می کند
[ترجمه ترگمان]و پزشکی دامپزشکی در چین، معیاری برای تولید تاثیر بر روی دست دیگر قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The phosphoric acid kitasamycin can be used as veterinary medicine, feed medicine additive, pre-mixing agent, and human medicine.
[ترجمه گوگل]اسید فسفریک کیتازامایسین را می توان به عنوان داروی دامپزشکی، افزودنی داروی خوراک، عامل پیش اختلاط و داروی انسانی استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]The اسید فسفریک را می توان به عنوان داروهای دامپزشکی، تغذیه دارویی، مواد افزودنی دارویی، دارویی پیش از اختلاط، و داروی انسانی مورد استفاده قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Admission to schools of veterinary medicine is exceptionally competitive.
[ترجمه گوگل]پذیرش در دانشکده های دامپزشکی به طور استثنایی رقابتی است
[ترجمه ترگمان]پذیرش اعضای جدید در مدارس دامپزشکی به شدت رقابتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. At present veterinary medicine carrier in use mainly is glucose in domestic!
[ترجمه گوگل]در حال حاضر حامل دامپزشکی مورد استفاده عمدتا گلوکز در داخل است!
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر حامل داروهای دامپزشکی به طور عمده گلوکز داخلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Professor Expert Consultation Mission: veterinary medicine, Dr. Li Jianjun, an associate professor Zhou Qingguo.
[ترجمه گوگل]ماموریت مشاوره تخصصی پروفسور: دامپزشکی، دکتر لی جیانجون، دانشیار ژو چینگگو
[ترجمه ترگمان]هیات مشاوره تخصصی پروفسور لی Jianjun، دکتر لی Jianjun، استاد هم کار، ژو Qingguo
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Avoids use of conventional veterinary medicine and pesticides.
[ترجمه گوگل]از استفاده از داروهای دامپزشکی متداول و آفت کش ها اجتناب می کند
[ترجمه ترگمان]Avoids از داروهای دامپزشکی معمولی و آفت کش ها استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Graduated at the Faculty of Veterinary Medicine of the University of Bologna in 1990.
[ترجمه گوگل]در سال 1990 از دانشکده دامپزشکی دانشگاه بولونیا فارغ التحصیل شد
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۹۰ در دانشکده دامپزشکی دانشگاه بولونیا فارغ التحصیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[بهداشت] دامپزشکی

انگلیسی به انگلیسی

• branch of medicine that studies and deals with the diagnosis and treatment of animal diseases; medical treatment for animals

پیشنهاد کاربران

بپرس