• : تعریف: one trained and licensed to practice medicine on animals; veterinarian.
صفت ( adjective )
• : تعریف: of, pertaining to, or denoting the science and practice of animal medicine.
جمله های نمونه
1. veterinary sciences
علوم دامپزشکی
2. a veterinary school
دانشکده ی دامپزشکی
3. Students should have prior experience of veterinary practice.
[ترجمه وحید] دانشجویان باید تجربه قبلی درمان دامپزشکی را داشته باشند.
|
[ترجمه گوگل]دانشجویان باید تجربه قبلی در زمینه دامپزشکی داشته باشند [ترجمه ترگمان]دانش آموزان باید پیش از این تجربه دامپزشکی داشته باشند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. It was decided that our veterinary screening of horses at events should be continued.
[ترجمه گوگل]تصمیم بر این شد که غربالگری دامپزشکی اسب ها در رویدادها ادامه یابد [ترجمه ترگمان]به این نتیجه رسیده بودند که screening ما در جریان وقایع باید ادامه پیدا کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The same year saw the foundation of the veterinary school in Hanover.
[ترجمه گوگل]در همان سال، دانشکده دامپزشکی در هانوفر تأسیس شد [ترجمه ترگمان]در همان سال بنیان مدرسه دامپزشکی در هانوور دیده شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. In five years from 179 Coleman furnished 4veterinary surgeons to the army.
[ترجمه گوگل]در طی پنج سال از 179 کلمن، 4 جراح دامپزشکی را به ارتش داد [ترجمه ترگمان]پنج سال از ۱۷۹ مین Coleman ۴ جراح دامپزشکی به ارتش داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. These include microelectronics, veterinary science, law, fire safety engineering and information technology.
[ترجمه گوگل]اینها شامل میکروالکترونیک، علوم دامپزشکی، حقوق، مهندسی ایمنی آتش سوزی و فناوری اطلاعات است [ترجمه ترگمان]این ها شامل میکرو الکترونیک، علم دامپزشکی، قانون، مهندسی ایمنی حریق و فن آوری اطلاعات می شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Strongyloides is unique among the nematodes of veterinary importance being capable of both parasitic and free-living reproductive cycles.
[ترجمه گوگل]Strongyloides در میان نماتدهای با اهمیت دامپزشکی منحصر به فرد است که قادر به چرخه تولید مثل انگلی و آزاد زندگی است [ترجمه ترگمان]Strongyloides در بین the از اهمیت دامپزشکی و توانایی هر دو چرخه تولید مثلی و مولد دارای زندگی آزاد، منحصر به فرد است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Leese was a veterinary surgeon who had retired from his practice in Stamford in Lincolnshire in 192
[ترجمه گوگل]لیز یک جراح دامپزشکی بود که در سال 192 از مطب خود در استمفورد در لینکلن شایر بازنشسته شده بود [ترجمه ترگمان]Leese یک جراح دامپزشک بود که از کار خود در Stamford در Lincolnshire در سال ۱۹۲ بازنشسته شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. In 197 580 veterinary officers were employed by the service, but there are now only 33
[ترجمه گوگل]در سال 197، 580 افسر دامپزشکی در این سرویس استخدام شدند، اما اکنون تنها 33 نفر هستند [ترجمه ترگمان]در ۱۹۷ گروه دامپزشکی در خدمت این سرویس استخدام شده اند، اما در حال حاضر تنها ۳۳ نفر هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Immediately contact your own veterinary surgeon and follow his/her advice carefully.
[ترجمه گوگل]فوراً با جراح دامپزشک خود تماس بگیرید و توصیه های او را به دقت دنبال کنید [ترجمه ترگمان]سریعا با جراح دامپزشکی خود تماس بگیرید و توصیه او را به دقت دنبال کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. This evidence was available to the chief veterinary officer last December but never given to the Select Committee.
[ترجمه گوگل]این شواهد در دسامبر گذشته در اختیار افسر ارشد دامپزشکی بود اما هرگز به کمیته منتخب داده نشد [ترجمه ترگمان]این مدرک در ماه دسامبر گذشته برای افسر ارشد دامپزشکی در دسترس بود، اما هرگز به کمیته منتخب تحویل داده نشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The glamorous Dawn - his veterinary nurse.
[ترجمه گوگل]طلوع پر زرق و برق - پرستار دامپزشکی او [ترجمه ترگمان]این دان پر زرق و برق - یک پرستار دامپزشکی - است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Many members of the veterinary profession sent the author information and photographs for inclusion in this history.
[ترجمه گوگل]بسیاری از اعضای حرفه دامپزشکی اطلاعات و عکس های نویسنده را برای درج در این تاریخ ارسال کردند [ترجمه ترگمان]بسیاری از اعضای حرفه دامپزشکی اطلاعات و عکس های نویسنده را برای گنجاندن در این تاریخ فرستاده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Fellowing the outbreak of the disease,(sentence dictionary) several sheep and lambs were destroyed on veterinary advice.
[ترجمه گوگل]همزمان با شیوع بیماری، (فرهنگ جملات) چندین گوسفند و بره به توصیه دامپزشکی معدوم شدند [ترجمه ترگمان]پس از شیوع بیماری، چندین گوسفند و بره به توصیه های دامپزشکی از بین رفتند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
بیطاری (اسم)
veterinary
وابسته به دامپزشکی (صفت)
veterinary
تخصصی
[صنایع غذایی] وابسته بدامپزشکی، بیط اری
انگلیسی به انگلیسی
• veterinarian, expert in medical and surgical treatment of animals, animal doctor pertaining to the medical treatment of animals veterinary refers to the medical treatment of animals.