اسم ( noun )
• (1) تعریف: a person who was formerly part of the armed forces, esp. during a war.
- This holiday honors the country's war veterans.
[ترجمه گوگل] در این جشن از جانبازان کشور تجلیل می شود
[ترجمه ترگمان] این تعطیلات به سربازان قدیمی جنگ کشور احترام می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این تعطیلات به سربازان قدیمی جنگ کشور احترام می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- As a veteran, he was able to get a college education.
[ترجمه گوگل] او به عنوان یک جانباز توانست تحصیلات دانشگاهی را کسب کند
[ترجمه ترگمان] او به عنوان یک سرباز کهنه کار توانسته بود تحصیلات دانشگاهی داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او به عنوان یک سرباز کهنه کار توانسته بود تحصیلات دانشگاهی داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: a person who has had long experience in a particular activity.
• متضاد: apprentice, beginner, novice, tyro
• متضاد: apprentice, beginner, novice, tyro
- The veteran gave the rookie player a few tips.
[ترجمه گوگل] این کهنه کار به بازیکن تازه کار نکاتی داد
[ترجمه ترگمان] سرباز کهنه کار چند نکته را به بازیکنان تازه کار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] سرباز کهنه کار چند نکته را به بازیکنان تازه کار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
• (1) تعریف: having had long experience in a particular activity.
- As a veteran performer, she knew what to do when other actors forgot their lines.
[ترجمه گوگل] او بهعنوان یک مجری کهنه کار، میدانست وقتی بازیگران دیگر خطهای خود را فراموش میکنند، چه باید بکند
[ترجمه ترگمان] او به عنوان نوازنده کهنه کار می دانست که چه کار باید بکند وقتی که بازیگران دیگر خطوط خود را فراموش کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او به عنوان نوازنده کهنه کار می دانست که چه کار باید بکند وقتی که بازیگران دیگر خطوط خود را فراموش کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: of or pertaining to persons who have formerly served in the armed forces.
- veteran status