vesture

/ˈvest͡ʃər//ˈvest͡ʃə/

معنی: جامه، پوشاک، لباس رسمی پوشیدن
معانی دیگر: (نادر) جامه، کسوت، (نادر) پوشش، رویه، روپوش، لفاف، پوشاندن

جمله های نمونه

1. Besides, branching types, vesture, morphology of leaves and petals, and nectary types also provide useful information.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، انواع شاخه‌ها، جلیقه، مورفولوژی برگ‌ها و گلبرگ‌ها و انواع شهد نیز اطلاعات مفیدی ارائه می‌دهند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، انواع شاخه ها، vesture، مورفولوژی برگ ها و گلبرگ ها، و انواع nectary نیز اطلاعات مفیدی را ارایه می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His vesture was dabbled in blood.
[ترجمه گوگل]جلیقه اش آغشته به خون بود
[ترجمه ترگمان]لباس او غرق در خون بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Our city offer overseas in vesture fair service for production aside from infrastructure.
[ترجمه گوگل]شهر ما خدمات منصفانه لباس در خارج از کشور را برای تولید به غیر از زیرساخت ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]شهر ما در خارج از کشور، خدمات منصفانه ای را برای تولید کنار از زیرساخت ها ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He yearned for wearing a set of descent vesture in front of female schoolmates.
[ترجمه گوگل]او مشتاق پوشیدن یک ست لباس نزول در مقابل همکلاسی های زن بود
[ترجمه ترگمان]در آرزوی پوشیدن لباس نظامی در مقابل هم of بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They part my garments among them, and cast lots upon my vesture.
[ترجمه گوگل]جامه های مرا در میان خود تقسیم کردند و بر جامه من قرعه انداختند
[ترجمه ترگمان]لباس هایم را در میان آن ها از هم جدا می کنند و یک عالمه از لباس مرا زیر و رو می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They part my garments among them, and lots upon my vesture.
[ترجمه گوگل]جامه‌هایم را در میان خود تقسیم می‌کنند و بر جامه‌ام مقدار زیادی
[ترجمه ترگمان]لباس هایم را در میان آن ها از هم جدا می کنند و در لباس من خیلی کار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. KJV They part my garments among them, and cast lots upon my vesture.
[ترجمه گوگل]KJV جامه های مرا در میان خود تقسیم کردند و بر جامه من قرعه انداختند
[ترجمه ترگمان]لباس هایم را در میان آن ها تقسیم می کنند و لباس مرا در لباس خود می اندازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جامه (اسم)
gear, thing, suit, habit, apparel, livery, rig, garment, vesture, raiment, tog, toggery, costume, clobber, togs, habiliment

پوشاک (اسم)
garment, vesture, raiment, clothing, weed, wear

لباس رسمی پوشیدن (اسم)
vesture

انگلیسی به انگلیسی

• apparel, clothing
dress, clothe (archaic)

پیشنهاد کاربران

بپرس