vestment

/ˈvestmənt//ˈvestmənt/

معنی: لباس، لباس رسمی، لباس رسمی اسقف
معانی دیگر: (به ویژه جامه ی رسمی کشیش یا روحانی) جامه، کسوت، پوشاک، ردا، لباس رسمی کشیش

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: vestmental (adj.), vestmented (adj.)
(1) تعریف: clothing, esp. a robe or gown worn on official or ceremonial occasions.
مشابه: dress, robe

(2) تعریف: any of the garments worn by the clergy or others for the performing of sacred rituals.

جمله های نمونه

1. The priest wore a purple vestment to conduct the funeral services.
[ترجمه گوگل]کشیش برای اجرای مراسم تشییع جنازه جلیقه بنفش پوشیده بود
[ترجمه ترگمان]کشیش a ارغوانی به تن کرد که مراسم تدفین را اجرا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Old vestments lay scattered on top, their colours faded, the material no longer springy soft.
[ترجمه گوگل]لباس‌های قدیمی روی آن‌ها پراکنده شده بودند، رنگ‌هایشان محو شده بود، و مواد دیگر نرم و فنری نبود
[ترجمه ترگمان]لباس های کهنه در بالای آن پراکنده بودند و رنگ های آن ها دیگر نرم و نرم نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The body is dressed in jewelled vestments, the face covered with a silver mask fashioned from a wax death mask.
[ترجمه گوگل]بدن لباس‌های جواهری پوشیده شده است، صورت با ماسک نقره‌ای که از ماسک مرگ مومی ساخته شده است پوشیده شده است
[ترجمه ترگمان]بدن به لباس jewelled لباس می پوشد، چهره با یک نقاب نقره ای که از یک ماسک مومی پوشیده شده است، پوشیده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Social relations rather than their cultural vestments have priority.
[ترجمه گوگل]روابط اجتماعی به جای لباس فرهنگی آنها اولویت دارد
[ترجمه ترگمان]روابط اجتماعی به جای البسه cultural دارای اولویت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He was dressed in radiant white vestments and his hands were folded on his chest.
[ترجمه گوگل]جلیقه‌های سفید درخشان پوشیده بود و دست‌هایش روی سینه‌اش جمع شده بود
[ترجمه ترگمان]لباس سفید و سفید پوشیده بود و دست هایش را روی سینه اش گذاشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They had put on their vestments in an old farmhouse across from the field.
[ترجمه گوگل]آنها لباس های خود را در یک مزرعه قدیمی روبروی مزرعه پوشیده بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها لباس های خود را در یک خانه روستایی قدیمی در آن طرف مزرعه قرار داده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A festival of music, vestments and flower celebration including a recital at the preview by Alan Barbar, of Middlesbrough.
[ترجمه گوگل]جشنواره موسیقی، جلیقه و جشن گل شامل رسیتالی در پیش نمایش توسط آلن باربار از میدلزبرو
[ترجمه ترگمان]جشنواره موسیقی، لباس و جشن گل از جمله a در نمایش آلن Barbar از میدلزبورو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A long, sleeveless vestment worn over the alb by a priest during services.
[ترجمه گوگل]جلیقه‌ای بلند و بدون آستین که توسط کشیش هنگام مراسم عبادت بر روی آلب پوشیده می‌شود
[ترجمه ترگمان]پیراهنی بلند و بی آستین پوشیده از alb که کشیشی در طول خدمت به تن کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Second, the vestment, they have corresponded the sky numerous gods and the constellation.
[ترجمه گوگل]دوم، لباس، آنها با آسمان خدایان متعدد و صورت فلکی مطابقت داده اند
[ترجمه ترگمان]دوم، ردایش را، خدایان متعدد و صورت فلکی را با هم مکاتبه کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. With all the deals last year, in vestment investment banks did well.
[ترجمه گوگل]با تمام معاملات در سال گذشته، بانک‌های سرمایه‌گذاری سرمایه‌گذاری خوب عمل کردند
[ترجمه ترگمان]با همه معاملات سال گذشته، در بانک های سرمایه گذاری ردایش به خوبی انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A vestment worn by ancient Hebrew priests.
[ترجمه گوگل]لباسی که کشیشان عبری باستان می پوشیدند
[ترجمه ترگمان]A که از کشیشان قدیم عبری پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Exiting a real estate in - vestment often requires time and patience, par - ticularly so in a less favourable environment.
[ترجمه گوگل]خروج از سرمایه گذاری املاک و مستغلات اغلب به زمان و صبر نیاز دارد، به ویژه در یک محیط کمتر مساعد
[ترجمه ترگمان]Exiting یک املاک و مستغلات معمولا به زمان و صبر نیاز دارد، به طوری که در محیط مساعدی کم تر از حد مطلوب باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Cope: a long ecclesiastical vestment worn over an alb or surplice.
[ترجمه گوگل]کوپ: جامه بلند کلیسایی که بر روی یک آلب یا سوسپلی پوشیده می شود
[ترجمه ترگمان]کوپ: یک ردای بلند کلیسایی پوشیده از ردا یا surplice
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He loves all the high church traditions?incense and processions and vestments.
[ترجمه گوگل]او تمام سنت های عالی کلیسا را ​​دوست دارد؟ بخور و دسته ها و لباس ها
[ترجمه ترگمان]اون همه سنت های کلیسایی رو دوست داره؟ بخور و processions و لباس ها و لباس ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لباس (اسم)
thing, attire, rig, clothing, dress, dressing, costume, garb, vest, clobber, gaberdine, vestment

لباس رسمی (اسم)
tuxedo, dress uniform, tux, vestment

لباس رسمی اسقف (اسم)
vestment

تخصصی

[نساجی] لباس رسمی - لباس کشیش

انگلیسی به انگلیسی

• robe indicating rank or office; clerical garment (especially one worn during a religious ceremony)

پیشنهاد کاربران

لباس رسمی کشیش
مثال:
and there were people who had no white vestments, and they could not pass, sinking in the water as they entered it.
و افرادی بودند که لباسهای رسمی کشیشی سفید به تن نداشتند. و نمی توانستند عبور کنند و به محض ورود در آب غرق می شدند.
یکی از معانی که دیکشنری زیر برای این لغت داده برای افرادی غیر از کشیش، روحانی و اسقف بکار می رود:
a garment or robe, esp one denoting office, authority, or rank. ( Collins Dictionary )
جامه یا ردایی که نشان دهنده ی مقامِ رسمی، قدرت اختیارات، یا رتبه ی یک فرد است.
...
[مشاهده متن کامل]

Example 1: 👇
His face worked: he thrust a hand inside his ornate ceremonial vestment. ( Dictionary. Com )
او دستش را در ون جامه ی رسمی و تشریفاتیِ مزین ( آراسته، رزق و برق دار ) خود کرد.
Example 2: 👇
"It is well your coat's not new, " said Matty, with a contemptuous look at Handy's weather - beaten vestment. ( Dictionary. Com )
متی با نگاهی تحقیرآمیز به جامه ی از رنگ و رو رفته ی هَندی انداخت و گفت: *خوب است که کت شما جدید نیست. *

خَلعَت - خَلعَتی ( A piece of clothing as a gift )
- [قدیمی] جامۀ دوخته که از طرف شخص بزرگ به عنوان پاداش یا انعام به کسی داده شود.
- لباس یا پارچه ای که خانوادۀ داماد به عروس یا خانوادۀ او هدیه می دهند

بپرس