vestibule

/ˈvestəˌbjuːl//ˈvestɪbjuːl/

معنی: راهرو، سرسرا، دهلیز، هشتی، دالان سرپوشیده
معانی دیگر: (کالبدشناسی - جانورشناسی) دهلیز، دهلیزه، دالان، رواق، کفش کن، رجوع شود به: lobby، راهرو سرپوشیده میان دو واگن مسافربر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: vestibular (adj.)
(1) تعریف: a small hall or passageway at the entrance to a building; foyer.
مشابه: hall

(2) تعریف: an enclosed entrance to a railway passenger car.

(3) تعریف: a cavity or passageway at the entrance to an anatomical cavity.

جمله های نمونه

1. the vestibule of the inner ear
دهلیز گوش داخلی

2. I'll wait for you in the vestibule.
[ترجمه گوگل]در دهلیز منتظرت هستم
[ترجمه ترگمان]من در راهرو منتظرت خواهم ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In the vestibule, I scanned the column of buzzers while she fumbled in her purse for her keys.
[ترجمه گوگل]در دهلیز، در حالی که او در کیفش دنبال کلیدهایش می گشت، ستون زنگ ها را اسکن کردم
[ترجمه ترگمان]در راهرو ستون buzzers را بررسی کردم و در کیف دستی اش دنبال کلیدها گشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He forced the couple into the vestibule of a bank in Brunswick Street where he made them take off their clothing.
[ترجمه گوگل]او زن و شوهر را به زور وارد دهلیز یک بانک در خیابان برانزویک کرد و آنها را مجبور کرد لباس های خود را در بیاورند
[ترجمه ترگمان]آن زوج را مجبور کرد به راهرو یک بانک در خیابان Brunswick وارد شوند، جایی که او آن ها را وادار کرد تا لباس خود را بردارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Within the vestibule, red lighting ached drearily on the eye.
[ترجمه گوگل]در هشتی، نور قرمز به شدت روی چشم درد می کرد
[ترجمه ترگمان]در راهرو نور سرخی به چشم می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. An arched and columned vestibule block marked out the building as a station, but behind rose a fifteen-storey office block.
[ترجمه گوگل]یک بلوک هشتی قوسی و ستوندار ساختمان را به عنوان ایستگاه مشخص می کرد، اما پشت آن یک بلوک اداری پانزده طبقه وجود داشت
[ترجمه ترگمان]راهرو طاق دار و columned ساختمانی بود که ساختمان را به عنوان یک ایستگاه نشان می داد، اما پشت سر جای یک ساختمان شماره ۱۵ طبقه بالا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He opened the unlocked door to a vestibule with rosewood paneling and a burgundy tiled floor.
[ترجمه گوگل]او درِ قفل نشده‌ای را به دهلیز با روکش‌های چوبی گل سرخ و کف کاشی‌های شرابی باز کرد
[ترجمه ترگمان]در را باز کرد و در راهرو را با قاب چوب صندل سرخ و کف فرش قرمز رنگ باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Just inside the vestibule there was coconut matting, and seeing this Mum looked about then began to wipe her feet.
[ترجمه گوگل]درست در داخل دهلیز تشک نارگیلی وجود داشت و با دیدن این نگاه مامان شروع به پاک کردن پاهایش کرد
[ترجمه ترگمان]درست داخل راهرو، حصیری نارگیل بود و دیدن آن مادر به اطراف نگاه کرد و شروع به پاک کردن پاهایش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Able to smash vestibule windows with a single brick.
[ترجمه گوگل]قادر به شکستن پنجره های دهلیز با یک آجر
[ترجمه ترگمان]که تونستم پنجره های راهرو رو با یه آجر فرش کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It led into a tiny vestibule with doors on all three sides.
[ترجمه گوگل]به دهلیز کوچکی منتهی می شد که هر سه طرف آن درهایی داشت
[ترجمه ترگمان]به راهروی کوچکی منتهی می شد که در هر سه طرف درها بسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Albert was standing in the vestibule overseeing the logistics.
[ترجمه گوگل]آلبرت در دهلیز ایستاده بود و بر تدارکات نظارت می کرد
[ترجمه ترگمان]آلبر در راهرو ایستاده بود و در سرسرا نظارت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Every time the vestibule door opened, he tensed up.
[ترجمه گوگل]هر بار که در دهلیز باز می شد، تنش می کرد
[ترجمه ترگمان]هر بار که راهرو باز می شد، عصبی می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Harriet went out into the vestibule, which was already darkening with the approaching night.
[ترجمه گوگل]هریت به دهلیز رفت، که با نزدیک شدن شب تاریک شده بود
[ترجمه ترگمان]هریت بیرون رفت و به راهرو رفت، که در همین موقع شب نزدیک شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. You enter through a tiny vestibule over which presides a man in uniform.
[ترجمه گوگل]از دهلیز کوچکی وارد می‌شوید که مردی یونیفرم بر روی آن قرار دارد
[ترجمه ترگمان]شما وارد راهروی کوچکی می شوید که به یک مرد اونیفورم امر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

راهرو (اسم)
runway, aisle, corridor, hall, doorway, passage, lobby, walk, vestibule, gallery, passageway, door, gangway

سرسرا (اسم)
lobby, antechamber, vestibule, entrance hall

دهلیز (اسم)
corridor, vestibule

هشتی (اسم)
vestibule, porch

دالان سرپوشیده (اسم)
vestibule

تخصصی

[زمین شناسی] دهلیز، سرسرا، دهلیزه، دالان، هشتی، راهرو - الف) یک حفره جریان داخلی، به جز کانال، متعلق به سیستم آبی یک اسفنج، که در نزدیکی سطح قرار گرفته و آب را از یک یا چند روزنه، دریافت می کند. - مترادف: فضای زیر پوستی. - ب) بخش دیستال (نزدیک سطحی) یک خانه جانور در یک بریوزوآن کریپتوستوم، که معمولاً بطور قاعده ای توسط hemisepta محدود شده است. مترادف: vestibulum. ج) در بریوزوآنها، فضایی که توسط دیواره شامه ای در زیر منفذی احاطه می شود که از درون آن لفوفور و شاخکها بیرون می زنند. د) فضای بین دیواره دو جداره و آهکی (لاملای خارجی) که صدف بیرونی قابل ملاحظه یا دیدن یک استراکود را می سازد. هـ) یک طویل شدگی نیمه استوانه ای کفه ساقه ای بطور پشتی کفه بازویی یک براکیوپود (1965).

انگلیسی به انگلیسی

• entrance hall just inside the front doors of a building; small cavity leading from one larger cavity or canal to another (anatomy); closed passageway between two railroad cars
a vestibule is an enclosed area between the outside door of a building and an inner door; a formal word.

پیشنهاد کاربران

[پزشکی] دهلیز: اطاقی در گوش داخلی که برخی از گیرنده های تعادل را در خود جای می دهد
ATM vestibule
vestibule ( ریلی )
واژه مصوب: پیشگاه واگن
تعریف: فضایی بسته در دو سر واگن مسافری
مجرا
هشتی، طاق، ایوان، رواق و آسمانه

بپرس