• (1)تعریف: in law, a right that cannot be eliminated, such as a right to a future benefit.
• (2)تعریف: special, particular interest in a system, institution, or the like that provides personal advantage.
• (3)تعریف: (pl.) the groups or individuals who control, often for personal gain, a nation's business or financial activities.
جمله های نمونه
1. The administration has no vested interest in proving whether public schools were good or bad.
[ترجمه تاتار] دولت هیچ منفعتی در اثبات اینکه مدارس دولتی خوب هستند یا بد، ندارد
|
[ترجمه گوگل]دولت هیچ علاقه ای به اثبات خوب یا بد بودن مدارس دولتی ندارد [ترجمه ترگمان]دولت هیچ علاقه ای به اثبات این موضوع ندارد که آیا مدارس دولتی خوب یا بد هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He has a vested interest in Mona leaving the firm.
[ترجمه تاتار] ترک شرکت توسط مونا به نفع اوست
|
[ترجمه گوگل]او علاقه خاصی به خروج مونا از شرکت دارد [ترجمه ترگمان]اون علاقه زیادی به مونا داره که شرکت رو ترک کنه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. She thinks that lawyers have a vested interest in making the legal process move slowly.
[ترجمه تاتار] او معتقد است که وکلا در اینکه فرایند قانونی به کندی پیش رود، منفعت شخصی دارند
|
[ترجمه گوگل]او فکر میکند که وکلا علاقه خاصی دارند تا روند قانونی به آرامی پیش برود [ترجمه ترگمان]او فکر می کند که وکلای مدافع منافع مقرره در ایجاد روند قانونی را دارند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Both countries have a vested interest in maintaining the balance of power.
[ترجمه گوگل]هر دو کشور در حفظ توازن قوا منافع خاصی دارند [ترجمه ترگمان]هر دو کشور علاقه زیادی به حفظ تعادل قدرت دارند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. They have a vested interest in keeping their club as exclusive as possible.
[ترجمه گوگل]آنها علاقه خاصی به حفظ باشگاه خود تا حد امکان دارند [ترجمه ترگمان]آن ها علاقه زیادی به حفظ این باشگاه تا جایی که ممکن است دارند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Well, he obviously has a vested interest in having some one else to blame.
[ترجمه گوگل]خب، او بدیهی است که علاقه خاصی به مقصر دانستن شخص دیگری دارد [ترجمه ترگمان]خب، اون مشخصا علاقه زیادی به داشتن کس دیگه ای داره [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Each team has a direct and vested interest in the quality and delivery performance.
[ترجمه گوگل]هر تیم علاقه مستقیم و مشخصی به کیفیت و عملکرد تحویل دارد [ترجمه ترگمان]هر تیم به کیفیت و عملکرد تحویل علاقه دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. To be very hard-nosed there is also a vested interest in running an efficient information service for a band.
[ترجمه گوگل]برای اینکه خیلی سختگیر باشیم، علاقه زیادی به اجرای یک سرویس اطلاعاتی کارآمد برای یک گروه موسیقی وجود دارد [ترجمه ترگمان]بینی بسیار سخت بینی نیز علاقه زیادی به اجرای یک سرویس اطلاعاتی کارآمد برای یک گروه دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. To that extent, I declare a vested interest.
[ترجمه گوگل]تا این حد، من یک منافع شخصی را اعلام می کنم [ترجمه ترگمان]تا آن حد، من منافع مقرره خود را اعلام می کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Vested interest groups protect their existence. Cultural traditions prevent an honest look at environmental realities.
[ترجمه گوگل]گروه های ذینفع از موجودیت خود محافظت می کنند سنت های فرهنگی مانع از نگاه صادقانه به واقعیت های محیطی می شود [ترجمه ترگمان]گروه های ذی نفع می توانند از وجودشان محافظت کنند سنت های فرهنگی از نگاه صادقانه به واقعیت های محیطی جلوگیری می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. So, Bianca and her suitors have a vested interest in marrying off nasty Kate.
[ترجمه گوگل]بنابراین، بیانکا و خواستگارانش علاقه خاصی به ازدواج با کیت زننده دارند [ترجمه ترگمان]بنابراین، بیانکا و خواستگار، علاقه زیادی به ازدواج با کیت نفرت انگیز دارند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Practically everybody involved has a vested interest in making the child drop her claim.
[ترجمه گوگل]عملاً همه کسانی که درگیر هستند منفعت خاصی در وادار کردن کودک به انصراف از ادعای خود دارند [ترجمه ترگمان]عملا هر کسی که درگیر این موضوع باشد، علاقه زیادی به وادار کردن کودک به ادعای خود دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. As a prominent socialist, Webb had a vested interest in explaining developments in the way she did.
[ترجمه گوگل]وب به عنوان یک سوسیالیست برجسته، علاقه خاصی به توضیح تحولات به شیوه خود داشت [ترجمه ترگمان]وب به عنوان یک سوسیالیست برجسته علاقه زیادی به توضیح پیشرفت ها در روشی که او انجام داد داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. We know that advertisers have a vested interest in their power to suspend our disbelief.
[ترجمه گوگل]ما میدانیم که تبلیغکنندگان به قدرت خود در تعلیق ناباوری ما علاقه دارند [ترجمه ترگمان]ما می دانیم که تبلیغ کنندگان علاقه زیادی به قدرت خود دارند تا ناباوری ما را به حالت تعلیق درآورند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
تخصصی
[حقوق] حقوق مسلم، گروه یا اشخاصی که دارای علایق و منافع مشترک باشند
انگلیسی به انگلیسی
• title law, right of possession, tenure if you have a vested interest in something, you have a strong reason for acting in a particular way to protect your own money, power, or reputation. vested interests are groups in society that are considered to have too much power or influence, and who are only concerned with getting what they want.