vest

/ˈvest//vest/

معنی: لباس، جلیقه، زیرپوش کشباف، اعطا کردن، محول کردن، واگذار کردن، پوشاندن
معانی دیگر: (اختیار و غیره) دادن، سپردن، به عهده ی کسی گذاشتن، (ملک و غیره) اعطا کردن، دادن، رسیدن، (دوران چارلز دوم) ردای بلند، (نادر) جامه ی بلند، (به ویژه دخترانه) زیرپیراهنی، زیرپوش، (مهجور) جامه، کسوت، لباچه، لباس پوشیدن (به ویژه لباس کشیشی)، ملبس شدن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a waist-length, fitted, sleeveless, and usu. collarless garment, usu. worn over a shirt or blouse and often under a jacket; weskit.

(2) تعریف: a similar garment, or front thereof, worn by women as a covering to fill the opening of a dress, jacket, or coat; dickey.

(3) تعریف: (chiefly British) a collarless and often sleeveless undergarment worn next to the skin on the upper body.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: vests, vesting, vested
(1) تعریف: to place in the possession or control of someone; confer.

- The law vests control of the company in a board of directors.
[ترجمه گوگل] قانون کنترل شرکت را به هیئت مدیره واگذار می کند
[ترجمه ترگمان] جلیقه قانون کنترل شرکت را در هیات مدیره اداره می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to place something in the possession or control of; invest or endow.
متضاد: divest, strip
مشابه: invest

- He was vested with a king's powers.
[ترجمه گوگل] او دارای اختیارات یک پادشاه بود
[ترجمه ترگمان] اون با قدرت های پادشاه سپرده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
(1) تعریف: to put on clothing, esp. ecclesiastical vestments.
مشابه: gown

(2) تعریف: to be or become the legal possession, power, or right of someone.

جمله های نمونه

1. a bulletproof vest
جلیقه (یا جامه ی) ضد گلوله

2. a bullet-proof vest
جلیقه ی ضد گلوله

3. to wear a vest under a coat
(در) زیر کت جلیقه پوشیدن

4. after his death the ownership will vest in his son
پس از فوت او مالکیت به پسرش خواهد رسید.

5. She always wore a long-sleeved thermal vest in winter.
[ترجمه گوگل]او همیشه در زمستان یک جلیقه حرارتی آستین بلند می پوشید
[ترجمه ترگمان]او همیشه در زمستان یک جلیقه حرارتی آستین بلند می پوشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She was dressed only in a vest and underpants.
[ترجمه گوگل]او فقط جلیقه و زیر شلواری پوشیده بود
[ترجمه ترگمان]لباس زیر و پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The basic forms of jacket, vest, and breeches developed slowly.
[ترجمه گوگل]اشکال اصلی ژاکت، جلیقه و شلوار به آرامی توسعه یافت
[ترجمه ترگمان]شکل های پایه ای نیم تنه، جلیقه و شلوار به کندی رشد می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His shirt was so thin that his vest showed through .
[ترجمه گوگل]پیراهنش آنقدر نازک بود که جلیقه‌اش نمایان بود
[ترجمه ترگمان]پیراهنش آنقدر نازک بود که جلیقه اش از آن رد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He wore a vest top and a pair of luminous shorts to the beach party.
[ترجمه گوگل]او در مهمانی ساحلی یک تاپ جلیقه و یک جفت شورت درخشان پوشیده بود
[ترجمه ترگمان]او یک جلیقه پوشیده بود و یک جفت شورت درخشان به سوی ساحل ساحل کشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He wore a woollen vest beneath his shirt.
[ترجمه گوگل]جلیقه پشمی زیر پیراهنش پوشیده بود
[ترجمه ترگمان]یک جلیقه پشمی زیر پیراهنش پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In the case of bankruptcy, the property shall vest in the trustee.
[ترجمه گوگل]در صورت ورشکستگی، مال به امین تعلق می گیرد
[ترجمه ترگمان]در مورد ورشکستگی، دارایی باید به عنوان متولی انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Kathy pulled her arms inside the life vest.
[ترجمه گوگل]کتی بازوهایش را داخل جلیقه نجات کشید
[ترجمه ترگمان]کتی دست هایش را داخل جلیقه نجات داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Tabitha was also wearing a white vest and Helena a shirt.
[ترجمه گوگل]طبیتا هم جلیقه سفید و هلنا پیراهن پوشیده بود
[ترجمه ترگمان]Tabitha همچنین یک جلیقه سفید و هلنا یک پیراهن به تن داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Call John Girling on for your free running vest, car sticker, sweatband and sponsor form.
[ترجمه گوگل]برای دریافت جلیقه رایگان، برچسب ماشین، عرق گیر و فرم حامی خود با جان گرلینگ تماس بگیرید
[ترجمه ترگمان]جان Girling را به خاطر جلیقه running آزاد، sticker خودرو، sweatband و اسپانسر درخواست کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The vest is simplicity itself, with a scoop neck front and back.
[ترجمه گوگل]جلیقه خود سادگی است، با یقه اسکوپ جلو و پشت
[ترجمه ترگمان]جلیقه به خودی خود سادگی است و یک قسمت جلو و عقب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. He took out a flask from his vest pocket and poured it into the glass.
[ترجمه گوگل]فلاسکی را از جیب جلیقه‌اش بیرون آورد و داخل لیوان ریخت
[ترجمه ترگمان]یک قمقمه از جیب جلیقه اش بیرون آورد و آن را در لیوان ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Most medical research probably will be spared, Vest said.
[ترجمه گوگل]وست گفت که احتمالاً اکثر تحقیقات پزشکی در امان خواهند ماند
[ترجمه ترگمان]Vest گفت که اغلب تحقیقات پزشکی احتمالا نادیده گرفته خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لباس (اسم)
thing, attire, rig, clothing, dress, dressing, costume, garb, vest, clobber, gaberdine, vestment

جلیقه (اسم)
vest, waistcoat

زیرپوش کشباف (اسم)
vest

اعطا کردن (فعل)
vouchsafe, grant, award, vest, patent

محول کردن (فعل)
devolve, vest, delegate authority

واگذار کردن (فعل)
abandon, surrender, concede, cede, assign, relegate, give, transfer, abdicate, admit, quitclaim, title, make over, remise, vest, entrust, intrust, give over, yield

پوشاندن (فعل)
ensconce, envelop, case, apparel, cover, mask, conceal, coat, veil, put on, sod, line, vest, deck, belay, bestrew, jacket, blanket, sheathe, shingle, camouflage, submerge, overcast, immerse, shroud, clothe, wear, crown, endue, infold, indue, suffuse

تخصصی

[حقوق] واگذار کردن (حق یا مال)، تفویض کردن، سپردن، رسمیت یافتن، تعلق گرفتن
[نساجی] بلوز - جلیقه

انگلیسی به انگلیسی

• sleeveless garment that is usually worn over a shirt and often under a suit jacket, waistcoat; sleeveless garment worn for protection (i.e. life vest, bulletproof vest); undershirt (british); dickey, vestee
dress oneself or another (as with clerical garments); give authority and/or right of possession to someone (usually over an estate); grant certain rights or the control of something to a person or group of people
a vest is a piece of underwear which is worn to keep the top part of your body warm.
a vest is also the same as a waistcoat; used in american english.

پیشنهاد کاربران

vest 6 ( n ) down vest
vest
vest 5 ( n ) bulletproof vest
vest
vest 4 ( n ) V - neck sweater vest
vest
vest 2 ( n ) knitted vest
vest
vest 3 ( n ) knitted vest
vest
vest 1 ( n ) ( vɛst ) =a short piece of clothing with buttons down the front but no sleeves, usually worn over a shirt and under a jacket, often forming part of a man's suit
vest
vest a property in someone
ملکی را به کسی واگذار کردن
جلیقه مخصوص سر کار
جلیقه، زیرپوش رکابی، تاپ
واکذار شدن
خلاصه مطلب قبل:
waistcoat ( BrE ) :جلیقه vest ( AmE )
undershirt ( AmE ) :زیرپیراهنی رکابی vest ( BrE )
هم به معنی" جلیقه" و هم به معنی "زیرپیراهنی رکابی"
نکته:
معادل انگلیسی بریتانیاییِ این واژه، waistcoat و به معنی "جلیقه" می باشد
و خود این واژه در انگلیسی بریتانیایی به معنی "زیرپیراهنی رکابی" می باشد و معادل آمریکایی اش undershirt است.
...
[مشاهده متن کامل]

لطفا به لینک دیکشنری لانگمن مراجه کنید که در زیر قرار دادم
British English: a piece of underwear without sleeves that you wear on the top half of your body
SYN undershirt American English
American English: a piece of clothing without sleeves and with buttons down the front that you wear as part of a suit
SYN waistcoat British English

منابع• https://www.ldoceonline.com/dictionary/vest• https://dictionary.cambridge.org/us/dictionary/english/vest• https://www.oxfordlearnersdictionaries.com/definition/english/vest_1?q=vest
تخصصی ( حسابداری ) تدوین کردن
رکابی
زیرپوش یا عرق گیر
Travel vest =جلیقه سفر
vest something in something
PH. V
واگذار کردن اختیار قانونی ، اعطلا کردن حق قانونی برای انجام کاری
زیرپوش
جلیقه
واگذای
جلیقه
واگذاری
انتقال مال
تیشرت
زیرپوش
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٢)

بپرس