vesiculate
ریزکیسه دار، آبدانک دار، مثانه دار، تاول دار، رجوع شود به: vesicular، vesiculate کیسه ای، مثانه ای، مربوط به حفره، حفره ایجاد کردن، ابدانک دارکردن
تخصصی
انگلیسی به انگلیسی
raise blisters; cause the formation of vesicles
پیشنهاد کاربران
vesiculate ( زیست شناسی - علوم گیاهی )
واژه مصوب: تاولچه دار
تعریف: ویژگی سطحی پوشیده از تاول ها یا کیسه های کوچک
واژه مصوب: تاولچه دار
تعریف: ویژگی سطحی پوشیده از تاول ها یا کیسه های کوچک