vesicular

/vəˈsɪkjʊlər//vəˈsɪkjʊlə/

معنی: حفره ای، منفذ دار، کیسهای، تاول دار، مثانهای، مربوط بهحفره
معانی دیگر: دارای تاولچه یا آبدانک یا کاواکچه، تاولی، آبدانکی، vesiculate کیسه ای، حفره ایجادکردن، ابدانک دارکردن

جمله های نمونه

1. Cholesterol nucleation time, biliary lipid concentration, vesicular cholesterol distribution, and biliary protein concentration were measured and compared.
[ترجمه گوگل]زمان هسته‌زایی کلسترول، غلظت لیپید صفراوی، توزیع کلسترول تاولی و غلظت پروتئین صفراوی اندازه‌گیری و مقایسه شد
[ترجمه ترگمان]زمان تشکیل هسته کلسترول، غلظت لیپید، توزیع کلسترول، و غلظت پروتیین biliary اندازه گیری و مقایسه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Saturated fatty acids were more abundant in the vesicular phase and unsaturated ones were more abundant in the micellar phase.
[ترجمه گوگل]اسیدهای چرب اشباع در فاز تاولی و اسیدهای غیراشباع در فاز میسلی فراوانتر بودند
[ترجمه ترگمان]اسیده ای چرب اشباع شده بیشتر در فاز vesicular و ones اشباع نشده هستند که در فاز micellar به وفور یافت می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This article sums up the research progress of vesicular stomatitis from pathogen and its molecular biology features, distribution, ecology and disease mechanism.
[ترجمه گوگل]این مقاله پیشرفت تحقیقاتی استوماتیت تاولی را از پاتوژن و ویژگی‌های زیست‌شناسی مولکولی، توزیع، اکولوژی و مکانیسم بیماری خلاصه می‌کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله پیشرفت تحقیقاتی of stomatitis از پاتوژن ها و ویژگی های زیست شناسی مولکولی آن، توزیع، بوم شناسی و مکانیزم بیماری را جمع بندی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Objective:To understand the dynamic change in nucleic acid of VSV(vesicular stomatitis virus)in inactivating the virus by photochemistry.
[ترجمه گوگل]هدف: درک تغییر دینامیک اسید نوکلئیک VSV (ویروس استوماتیت تاولی) در غیرفعال کردن ویروس توسط فوتوشیمی
[ترجمه ترگمان]هدف: برای درک تغییر دینامیکی در اسید نوکلییک اسید VSV (ویروس stomatitis stomatitis)در inactivating ویروس از طریق photochemistry
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The seminoma cells are large with vesicular nuclei, and pale watery cytoplasm.
[ترجمه گوگل]سلول های سمینوما بزرگ با هسته های تاولی و سیتوپلاسم آبکی کم رنگ هستند
[ترجمه ترگمان]سلول های seminoma دارای هسته vesicular و سیتوپلاسم watery رنگ پریده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Objective : To study the antitoxic role of vesicular monoamine transporter 2 (VMAT in transgenic Chinese Hamster ovary (CHO) cell.
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه نقش ضد سمی ناقل مونوآمین تاولی 2 (VMAT در سلول تخمدان همستر چینی تراریخته (CHO)
[ترجمه ترگمان]هدف: مطالعه نقش antitoxic of monoamine ۲ (VMAT در سلول تخمدان Hamster Chinese (CHO)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The diagnosis and detection methods for Vesicular Stomatitis Virus in recent years are generally reviewed.
[ترجمه گوگل]روش‌های تشخیص و تشخیص ویروس استوماتیت وزیکولار در سال‌های اخیر به طور کلی بررسی شده‌اند
[ترجمه ترگمان]روش های تشخیص و تشخیص ویروس چند ویروس در سال های اخیر به طور کلی مورد بررسی قرار گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Complex accumulations of membranes consisting of vesicular and coiled membranous structures might develop within the plasmalemma invaginations.
[ترجمه گوگل]تجمعات پیچیده غشاهای متشکل از ساختارهای غشایی تاولی و مارپیچ ممکن است در داخل انواژیناسیون پلاسمالما ایجاد شود
[ترجمه ترگمان]جمع آوری پیچیده غشا متشکل از vesicular و ساختارهای membranous پیچیده ممکن است در درون the ایجاد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Their nuclei are pale and vesicular, containing mainly unstained euchromatin.
[ترجمه گوگل]هسته آنها رنگ پریده و تاولی است که عمدتاً حاوی یوکروماتین رنگ نشده است
[ترجمه ترگمان]هسته آن ها رنگ پریده و vesicular است، که عمدتا حاوی euchromatin لکه دار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Full of or bearing vesicles ; vesicular.
[ترجمه گوگل]پر از یاتاقان وزیکول ; تاولی
[ترجمه ترگمان] پر از \"vesicles\" یا \"vesicles\" (vesicular: vesicular که شبیه vesicular است)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In its natural form, vesicular stomatitis virus (VSV) is a potent cancer-killer in a number of tumor cell types, including brain tumors called gliomas, but it can be lethal.
[ترجمه گوگل]ویروس استوماتیت تاولی (VSV) در شکل طبیعی خود یک قاتل سرطان قوی در تعدادی از انواع سلول های تومور، از جمله تومورهای مغزی به نام گلیوما است، اما می تواند کشنده باشد
[ترجمه ترگمان]در شکل طبیعی آن، ویروس vesicular stomatitis (VSV)یک ضد سرطانی قوی در تعدادی از انواع سلول های سرطانی شامل تومور مغزی به نام gliomas است، اما می تواند مهلک باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. ADP ribosylation factors (ARFs) are critical in the vesicular trafficking pathway. ARF activity is controlled by GTPase-activating proteins (GAPs).
[ترجمه گوگل]عوامل ریبوسیلاسیون ADP (ARFs) در مسیر قاچاق تاولی حیاتی هستند فعالیت ARF توسط پروتئین های فعال کننده GTPase (GAPs) کنترل می شود
[ترجمه ترگمان]عوامل ribosylation ADP (ARFs)در مسیر قاچاق vesicular حیاتی هستند فعالیت ARF توسط پروتیین های فعال GTPase کنترل می شود (gaps)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Our data show that the addition of lecithin shifts biliary cholesterol from the vesicular to the non-vesicular phase.
[ترجمه گوگل]داده های ما نشان می دهد که افزودن لسیتین کلسترول صفراوی را از فاز وزیکولی به فاز غیر تاولی تغییر می دهد
[ترجمه ترگمان]داده های ما نشان می دهند که افزودن of کلسترول را از the به مرحله غیر - تغییر می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The isotropic bile samples were subsequently used to measure the nucleation time and the relative distribution of vesicular cholesterol.
[ترجمه گوگل]نمونه‌های صفراوی همسانگرد متعاقباً برای اندازه‌گیری زمان هسته‌زایی و توزیع نسبی کلسترول تاولی مورد استفاده قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]نمونه های صفرای isotropic متعاقبا برای اندازه گیری زمان تشکیل هسته و توزیع نسبی کلسترول خون مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حفره ای (صفت)
alveolar, vacuolar, vesicatory, vesicular

منفذ دار (صفت)
vesicular, spongy, poriferous

کیسهای (صفت)
vesicular, pouchy

تاول دار (صفت)
vesicular

مثانه ای (صفت)
vesicular

مربوط به حفره (صفت)
vesicular

تخصصی

[زمین شناسی] حفره ای - در سنگ شناسی، به بافت یک سنگ، خصوصاً گدازه، گویند که بوسیله حفرات متعدد ساخته شده در نتیجه گستردگی و انبساط گازها در زمان مرحله سیالی گدازه، تشکیل می شوند. - مقایسه شود با: کندویی، محفظه ای ـ تفاله ای. - در دیرین شناسی، الف) تعلق داشتن یا وابسته بودن یا دارای حفرات در یک گیاه یا جاندار. ب) دارای دیوارهای حاشیه ای در مرجانها. این استفاده توصیه نمی شود.
[بهداشت] آبدانکی

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to or made up of vesicles

پیشنهاد کاربران

vesicular ( زمین‏شناسی )
واژه مصوب: حفره دار
تعریف: ویژگی بافت سنگی با حفره های فراوان
وزیکولی

بپرس