verve

/ˈvɜːrv//vɜːv/

معنی: زنده دلی، استعداد، حرارت، سبک روحی، ذوق
معانی دیگر: شور، شور و شعف، چستی، اشتیاق، شوق، نیازش، پویایی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: energetic enthusiasm; liveliness.
مترادف: energy, go, sparkle, vim
مشابه: animation, bounce, dash, dynamism, enthusiasm, exuberance, force, initiative, life, spirit, vigor, vitality, warmth, zest, zip

- Whereas her brother had a sluggish nature, she had tremendous verve and was always ready to take up or encourage a new endeavor.
[ترجمه مسعود منش] جایی که برادرش سرشتی سست داشت ، خواهرش بسیار زنده دل بود و همیشه آمادگی داشت تا تلاش تازه و شوری نو دراندازد.
|
[ترجمه گوگل] در حالی که برادرش ذات تنبلی داشت، اما او از قدرت بالایی برخوردار بود و همیشه آماده بود تا تلاش جدیدی را انجام دهد یا تشویق کند
[ترجمه ترگمان] در حالی که برادرش طبیعت تنبل داشت، شور و حرارت فراوان داشت و همیشه آماده بود که یک تلاش جدید را به عمل آورد یا تشویق کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. he performed his role with verve
نقش خود را با حرارت ایفا کرد.

2. the animals are drawn with such verve that they seem to jump out of the page
حیوانات را آنقدر زنده نقاشی کرده اند که گویی از صفحه بیرون می پرند.

3. Cziffra played the Hungarian dances with great verve.
[ترجمه گوگل]Cziffra رقص های مجارستانی را با شور و حرارت عالی نواخت
[ترجمه ترگمان]Cziffra با شور و حرارت فراوان رقص های مجارستانی را اجرا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She delivered her speech with tremendous wit and verve.
[ترجمه گوگل]او سخنرانی خود را با هوش و ذکاوت فوق العاده ای ارائه کرد
[ترجمه ترگمان]او با هوش و شوق نطق خود را به زبان آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Rosa wrote with great verve.
[ترجمه گوگل]رزا با شور و شعف نوشت
[ترجمه ترگمان]رو زا با شور و شوق نامه می نوشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Verve set features 42 alternate and unfinished takes, while the Blue Note set consists entirely of previously released material.
[ترجمه گوگل]مجموعه Verve دارای 42 عکس متناوب و ناتمام است، در حالی که مجموعه Blue Note کاملاً از مواد منتشر شده قبلی تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]مجموعه تنظیمات به طور متناوب و ناتمام با هم ترکیب می شوند در حالی که مجموعه یادداشت آبی به طور کامل از مطالب منتشر شده قبلی تشکیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But the upbeat, booster verve that had brought the parliament together would not be derailed.
[ترجمه گوگل]اما شور و شوق تقویت‌کننده‌ای که مجلس را گرد هم آورده بود، از مسیر خارج نمی‌شد
[ترجمه ترگمان]اما شور و حرارت تقویت کننده و booster که پارلمان را به هم رسانده بود از خط خارج نمی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Pat has a remarkable verve for life.
[ترجمه گوگل]پت استعداد قابل توجهی برای زندگی دارد
[ترجمه ترگمان]پت با شور و شوق فوق العاده ای برای زندگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. As we stumble in, Mad Richard from Verve is inadvertently pulling down chunks of the ceiling.
[ترجمه گوگل]همانطور که ما به داخل زمین می خوریم، دیوانه ریچارد از Verve به طور ناخواسته تکه هایی از سقف را پایین می کشد
[ترجمه ترگمان]همان طور که سکندری می خوریم، ریچارد دیوانه از Verve به طور غیر عمد قسمتی از سقف را می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Unique design with verve endows the building group a large, stately residence, modernized and simple style.
[ترجمه گوگل]طراحی منحصر به فرد با رنگ و بوی به گروه ساختمان یک اقامتگاه بزرگ، باشکوه، سبک مدرن و ساده می بخشد
[ترجمه ترگمان]طراحی منحصر به فرد با حرارت به گروه ساختمان یک اقامتگاه بزرگ، با شکوه، مدرن و سبک ساده می بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The audience rose to his verve and wit.
[ترجمه گوگل]حضار به هوش و ذکاوت او برخاستند
[ترجمه ترگمان]حضار به شور و هیجان او برخاستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Viewers and creative verve are drifting steadily from broadcast to cable networks.
[ترجمه گوگل]بینندگان و قدرت خلاق به طور پیوسته از پخش به شبکه های کابلی در حال حرکت هستند
[ترجمه ترگمان]صفحات نمایش و حرارت خلاق به طور پیوسته از طریق پخش به شبکه های کابلی پخش می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The parallels illustrate the growing verve of outbound M & A efforts by China's state - owned enterprises.
[ترجمه گوگل]موازی‌ها نشان‌دهنده شتاب رو به رشد تلاش‌های M,A برون‌گرا توسط شرکت‌های دولتی چین است
[ترجمه ترگمان]این وجوه اشتراک مساعی رو به رشد M & A تلاش های شرکت های دولتی چین را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He looked for the dramatic, like the sunset in this painting, and painted it with great verve.
[ترجمه گوگل]او به دنبال دراماتیک، مانند غروب خورشید در این نقاشی بود، و آن را با شور و حرارت عالی نقاشی کرد
[ترجمه ترگمان]وی مانند غروب خورشید در این نقاشی به دنبال نمایش دراماتیک و نمایشی بود و آن را با حرارت فراوان نقاشی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زنده دلی (اسم)
activity, verve

استعداد (اسم)
susceptibility, aptitude, capacity, amplitude, art, liability, verve, brilliance, tendency, ingenuity, shift, turn, talent, flair, gift, caliber, aptness, property, knack, genius, faculty, predisposition

حرارت (اسم)
fire, impressment, verve, heat, zeal, ardor, warmth, impetuosity, dash, ginger

سبک روحی (اسم)
verve, gaiety

ذوق (اسم)
taste, verve, liking, penchant, relish, zeal, gusto, goo, vertu, virtu

انگلیسی به انگلیسی

• enthusiasm; energy
verve is lively and forceful enthusiasm; a literary word.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Energy, enthusiasm, and vitality in expression 🎨🥰
🔍 مترادف: Enthusiasm
✅ مثال: The artist's work was full of verve and energy.
ذوق، انرژی، استعداد، اشتیاق
= energy
= enthusiasm
Verve refers to a high level of energy or enthusiasm, often associated with a strong force or impact. It can also describe a lively or spirited quality.
سطح بالایی از انرژی یا اشتیاق که اغلب با یک نیرو یا ضربه قوی همراه است.
...
[مشاهده متن کامل]

همچنین می تواند کیفیتی سرزنده یا با روحیه را توصیف کند.
For instance, “She danced with verve, captivating the audience with her energy. ”
In a conversation about music, someone might say, “The band played with such verve, it was impossible not to dance. ”
A person describing a powerful speech might say, “The speaker delivered their message with verve, leaving the audience inspired. ”

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-force/
Doris writes with verve and wit
ذوق، حرارت، استعداد

بپرس