صفت ( adjective )
• (1) تعریف: spoken by the native or common people of a region or country.
• مترادف: vulgar
• مشابه: common, regional, substandard
• مترادف: vulgar
• مشابه: common, regional, substandard
- The vernacular form of the language differed a good deal from the officially recognized form.
[ترجمه گوگل] شکل بومی این زبان تفاوت زیادی با شکل رسمی شناخته شده داشت
[ترجمه ترگمان] شکل بومی این زبان بسیار با فرم رسمی شناخته شده تفاوت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] شکل بومی این زبان بسیار با فرم رسمی شناخته شده تفاوت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: of, relating to, or spoken or written in the common, everyday language of a people or region.
• مترادف: vulgar
• مشابه: barbarous, colloquial, common, informal, local, native, popular, substandard
• مترادف: vulgar
• مشابه: barbarous, colloquial, common, informal, local, native, popular, substandard
- Vernacular poetry appealed to her young pupil more than the classical verses she'd tried to interest him in.
[ترجمه گوگل] شعر بومی برای شاگرد جوانش بیشتر از اشعار کلاسیکی که سعی کرده بود او را به آنها علاقه مند کند جذابیت داشت
[ترجمه ترگمان] شعر بومی به شاگرد جوانش بیش از اشعار کلاسیک متوسل شد که سعی داشت به او علاقه مند شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] شعر بومی به شاگرد جوانش بیش از اشعار کلاسیک متوسل شد که سعی داشت به او علاقه مند شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: vernacularly (adv.)
مشتقات: vernacularly (adv.)
• : تعریف: the language spoken by the native or common people in a region or country, esp. as opposed to a literary or official language.
• مترادف: idiom, language
• مشابه: argot, dialect, lingo, parlance, patois, speech, talk, tongue, vulgate
• مترادف: idiom, language
• مشابه: argot, dialect, lingo, parlance, patois, speech, talk, tongue, vulgate
- The Renaissance saw the beginnings of the use of the vernacular in literary writings.
[ترجمه گوگل] دوره رنسانس آغاز استفاده از زبان عامیانه در نوشته های ادبی بود
[ترجمه ترگمان] رنسانس، آغاز استفاده از زبان بومی را در نوشته های ادبی مشاهده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] رنسانس، آغاز استفاده از زبان بومی را در نوشته های ادبی مشاهده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید