vermicelli

/ˌvɜːrmɪˈseli//ˌvɜːmɪˈseli/

معنی: ورمیشل، رشته فرنگی
معانی دیگر: ماکارونی باریک

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a kind of pasta shaped into long, thin threads like spaghetti but thinner.

جمله های نمونه

1. Spaghetti, lasagne, vermicelli, ravioli and canneloni are all types of pasta.
[ترجمه گوگل]اسپاگتی، لازانیا، ورمیشل، راویولی و کانلونی همه انواع پاستا هستند
[ترجمه ترگمان]اسپاگتی، ماکارونی، vermicelli و ravioli همه نوع پاستا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. If adding vermicelli, do so 15 minutes before serving, and simmer in soup.
[ترجمه گوگل]در صورت اضافه کردن ورمیشل، این کار را 15 دقیقه قبل از سرو انجام دهید و در سوپ بجوشانید
[ترجمه ترگمان]اگر vermicelli را اضافه کنید، ۱۵ دقیقه قبل از خدمت کار کنید و کمی سوپ بریزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. B : Mayishangshu is vermicelli cooked with mince pork in chili sauce.
[ترجمه گوگل]ب: Mayishangshu ورمیشلی است که با گوشت چرخ کرده خوک در سس چیلی پخته می شود
[ترجمه ترگمان]B: Mayishangshu vermicelli با mince خوک در سس تند پخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The rice vermicelli line our product export to the Vietnam, the Philippines and the Thailand.
[ترجمه گوگل]ورمیشل برنج خط صادرات محصولات ما به ویتنام، فیلیپین و تایلند است
[ترجمه ترگمان]The rice محصول ما را به ویتنام، فیلیپین و تایلند صادر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Vermicelli noodles were first brought from Italy, where the food was in 'great vogue'; it was chiefly used in soups and pottages, 'to provoke venery' or sexual gratification.
[ترجمه گوگل]نودل ورمیشلی برای اولین بار از ایتالیا آورده شد، جایی که غذا در آن "روشن عالی" بود عمدتاً در سوپ‌ها و کوزه‌ها، «برای برانگیختن انگور» یا ارضای جنسی استفاده می‌شد
[ترجمه ترگمان]نودل های Vermicelli برای اولین بار از ایتالیا آورده شدند، که در آن غذا بسیار متداول بود؛ بیشتر در سوپ و pottages به کار می رفت تا لذت جنسی یا لذت جنسی را تحریک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This snack made from pork, shrimp, herbs, rice vermicelli and other ingredients wrapped in rice paper is served at room temperature.
[ترجمه گوگل]این میان وعده تهیه شده از گوشت خوک، میگو، گیاهان، ورمیشل برنج و سایر مواد پیچیده شده در کاغذ برنج در دمای اتاق سرو می شود
[ترجمه ترگمان]این اسنک از گوشت خوک، میگو، گیاهان و سایر مواد غذایی که در کاغذ برنج پیچیده شده بود در دمای اتاق پذیرایی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The original manual for vermicelli, production began in the Tang Zhenguan years, after numerous process improvement.
[ترجمه گوگل]کتابچه راهنمای اصلی برای ورمیشل، تولید در سال های تانگ ژنگوان، پس از بهبود فرآیندهای متعدد آغاز شد
[ترجمه ترگمان]راهنمای اصلی برای vermicelli، بعد از بهبود فرآیند در تانگ Zhenguan آغاز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This paper studied the determination of Aluminium in vermicelli by fluorimetry based on the micellar enhancement system of Aluminium with Hydroxyquinoline 5 Sulphonic acid and CTMAB.
[ترجمه گوگل]این مقاله تعیین آلومینیوم در ورمیشل را با استفاده از فلورمتری بر اساس سیستم تقویت میسلی آلومینیوم با هیدروکسی کینولین 5 سولفونیک اسید و CTMAB مورد مطالعه قرار داد
[ترجمه ترگمان]این مقاله به بررسی تصمیم آلومینیوم در vermicelli بر پایه سیستم تقویت micellar آلومینیوم با hydroxyquinoline ۵ sulphonic اسید و CTMAB پرداخته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Lastly add in seasoning and stir beef and vermicelli evenly . Place over the cabbage . Serve.
[ترجمه گوگل]در آخر چاشنی را اضافه کنید و گوشت گاو و ورمیشل را به طور یکنواخت هم بزنید روی کلم قرار دهید خدمت
[ترجمه ترگمان]در نهایت به ادویه اضافه کنید و beef را به طور مساوی به هم بزنید روی کلم بماند این غذا را سرو کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. "We are expecting to listen to ' vermicelli made from bean starch ', the view of friend and epigone " .
[ترجمه گوگل]"ما انتظار داریم به "ورمیشل ساخته شده از نشاسته لوبیا"، دیدگاه دوست و اپیگون گوش دهیم
[ترجمه ترگمان]ما منتظر شنیدن vermicelli از نشاسته لوبیا، نگاه دوست و epigone هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. With a good soup, add the bean vermicelli and pork and lamb slices, meatfei shou ages.
[ترجمه گوگل]با یک سوپ خوب، ورمیشل لوبیا و برش های گوشت خوک و بره را اضافه کنید، میتفی شو سن می دهد
[ترجمه ترگمان]با یک سوپ خوب، ورمیشل و گوشت گوسفند، گوشت گوسفند و گوشت گوسفند را اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Men's rage unbearable, Vermicelli Ti Fei Fei Qi foot table, table Vermicelli flying everywhere.
[ترجمه گوگل]خشم مردان غیر قابل تحمل، ورمیشل تی فی فی چی میز پا، میز ورمیشل پرواز همه جا
[ترجمه ترگمان]خشم و خشم مردان تی تی تی تی تی Qi روی میز پا به پرواز در همه جا پرواز می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Let vermicelli made from bean starch participate in, make their value gets admissive, it is the important step of tarry technology vermicelli made from bean starch .
[ترجمه گوگل]اجازه دهید ورمیشل ساخته شده از نشاسته لوبیا در آن شرکت کند، ارزش آنها قابل قبول شود، این مرحله مهم از فن آوری قیری ورمیشل ساخته شده از نشاسته لوبیا است
[ترجمه ترگمان]ورمیشل فروش از نشاسته لوبیا که در آن شرکت می کند و مقدار آن ها admissive می شود، این یک گام مهم از دست دادن ورمیشل فروش است که از نشاسته لوبیا ساخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Cut the vermicelli into sections and soak in water.
[ترجمه گوگل]ورمیشل را به قطعات برش دهید و در آب خیس کنید
[ترجمه ترگمان]the را ببرید و در آب بیندازید و خیس کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. We are preparing to rub dried vermicelli and make dumplings.
[ترجمه گوگل]در حال آماده شدن برای مالیدن ورمیشل خشک و درست کردن کوفته ها هستیم
[ترجمه ترگمان]ما داریم خود را آماده می کنیم که ورمیشل خشک کنیم و خمیر درست کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ورمیشل (اسم)
angel hair, vermicelli

رشته فرنگی (اسم)
vermicelli, macaroni, noodle, noodles, spaghetti

انگلیسی به انگلیسی

• pasta formed in long thin threads that are thinner than spaghetti
vermicelli is very thin spaghetti.

پیشنهاد کاربران

vermicelli ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: رشته‏فرنگی
تعریف: نوعی خمیراک رشته‏مانند با قطر کم و طول زیاد

بپرس